ماموریت به تهران و بیت امام
اولین شب نگهبانی من در بیت امام
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : رجائی ، غلامعلی ( گرد آورنده )

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

اولین شب نگهبانی من در بیت امام

‏یک هفته که از استقرار ما در جماران می‌گذشت، یک شب بر روی ‏‎ ‎‏پشت‌بام حسینیه که جزو پست‌های حساس بود پست دادم. در هفته دوم ‏‎ ‎‏هم یک شب در باغی که امام در آن قدم می‌زدند، نگهبانی دادم. چون ‏‎ ‎‏این باغ در جوار منزل امام بود در آن، سه نفر پاسدار مسلح پست ‏‎ ‎‏می‌دادند که هر کدام از آنها یک اسلحه کلاشینکف و شصت تیر اضافه ‏‎ ‎‏داشتند. ‏

‏شب اول نگهبانی‌ام در باغ، احساس عجیبی داشتم. مات و مبهوت ‏‎ ‎‏شده بودم. صدای بلبل‌ها، بوی عطر گل‌ها مرااز خود بی‌خود کرده بود. ‏‎ ‎‏فضا بسیار معنوی بود. باغی زیبا بود و پر از درخت‌های کاج و چنارهای ‏‎ ‎‏بلند با یک حوض شش ضلعی که آب قنات از داخل آن رد می‌شد و ‏‎ ‎

‏پس از خروج از باغ از سه راه حمام در داخل کوچه پس کوچه‌های ‏‎ ‎‏جماران جاری می‌شد دیدن این آب زلال و صاف و خنک که از مقابل ‏‎ ‎‏حسینیه می‌گذشت، برای مشتاقانی که برای ملاقات باامام به حسینیه ‏‎ ‎‏جماران می‌رفتند، بسیار لذت‌بخش و سرورآفرین بود. ‏

‏شب و روزی که در باغ نگهبانی دادم خیلی برایم تازگی داشت. ‏‎ ‎‏ساعت ده شب که پستم تمام شد، باید برای استراحت می‌رفتم و ساعت ‏‎ ‎‏دو بعد از نصف شب می‌آمدم، ولی دلم نمی‌آمد از آنجا بروم. حسی مرا‏‎ ‎‏به ماندن ترغیب می‌کرد. نگهبان بعد از من ‌گفت: نمی‌گذارند کسی در ‏‎ ‎‏اینجااضافه بماند، ماندن تو در اینجا محال است. تفنگ را تحویل او دادم ‏‎ ‎‏اما تصمیم گرفتم در همانجا بمانم، اگر پاسبخش آمد و مانع ماندن من ‏‎ ‎‏شد بروم. یک ساعت که ماندم، پاسبخش که اهل یزد بود، آمد. به او ‏‎ ‎‏گفتم من، هم سر گروه هستم و هم پاسبخش بعدی هستم و می‌خواهم ‏‎ ‎‏امشب را در اینجا بمانم و نخوابم. نمی‌پذیرفت در نهایت با چانه‌زنی ‏‎ ‎‏زیاد در آنجا ماندم. بوی عطر گل‌ها که از هر سو به مشام می‌رسد و چهچه ‏‎ ‎‏بلبل‌ها که هر لحظه به هر گوش می‌رسید، مرااز خود بی‌خود‏‏ می‌کرد.‏