فرهنگ عاشورا
دکتر رجبعلی مظلومی
« فرهنگ عاشورا» را باید از آنان پرسید که دست و دل در کار عاشوراییان داشته اند و سوخته اند، نه از آنان که دستی بر آتش دارند و دل بیگانه از ماجرایند.
آنان که در میدان بودند، خود را در حسین (ع) می دیدند و لب از هر گفتنی بسته.(کان را خبر شد خبری باز نیامد)
آن کسانی که هنوز به ساحل نرسیده بودند خبر شدند بر فقدان یار، اما« زبان آور » بودند، در دل، پر از ایمان و باور، لب گشادند و بی واهمه از تبعید و قتل، به زبانی که همه طوفان انگیز بود، از رویی منقبت بود، که آن عزیز را چرا؟
و از رویی مرثیه و شکایت بود، که این فراق چرا؟
مبادا سکوت، مبادا دل آرام در سکوت، و رضا به این حال؛ هرگز.
این به دورماندگان از صحنه، درماندۀ زمان و مکان، با سینه ای فراخ، آمادۀ هر بلا، فریاد کردند...
...
وبه این سان بود که شعر و ادبیات متعهد عاشورایی آغاز گشت.
کتابچکیده مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و فرهنگ عاشورا 11 تا 12 خرداد 1374، تهرانصفحه 157