فصل هشتم : طلوع فجر انقلاب
کشتار دانشجویان
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : اباذری ، عبدالرحیم

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1390

زبان اثر : فارسی

کشتار دانشجویان

‏راهپیمایی بزرگ دیگری در روز سیزده آبان 57 انجام شد که پس از هفده شهریور، روز ‏‎ ‎‏ملی بزرگ دیگری به شمار می‌آمد، جوانان در آن روز به راستی حماسه آفریدند. در پی ‏‎ ‎‏اعتراض گروهی از دانشجویان و در پی تعطیل شدن موسسات آموزشی مقابل دانشگاه ‏‎ ‎‏تهران، اجتماع بزرگی را برپا کردند. در آن روز حکومت باز فاجعه آفرید، در واقع رژیم ‏‎ ‎

‏دست به کم‌سابقه‌ترین و بیرحمانه‌ترین و گسترده‌ترین کشتار در دانشگاه تهران زد. ‏‎ ‎‏گفتنی است که تا پیش از این رخداد رادیو و تلویزیون نسبت به اخبار و حوادث جاری ‏‎ ‎‏در کشور هیچ گونه واکنشی نشان نمی‌داد. اما آن روز برای نخستین بار در اخبار ‏‎ ‎‏شبانگاهی سیزدهم آبان، کشتار دانشگاه تهران در رسانه ملی منعکس شد! این‏‎ ‎‏کشتار وحشیانه سبب تشدید مبارزه و اعتراض نظرگیر فرهنگیان نسبت به حکومت‏‎ ‎‏شاه و عمال او شد، در حقیقت هرچه حکومت پیش‌تر می‌رفت، به زیان خود ‏‎ ‎‏می‌کوشید.‏

‏آن روز نقطه پایان دولت ‏‏شریف امامی‏‏ بود، او که در آغاز تشکیل دولت خود، واقعه ‏‎ ‎‏هفدهم شهریور را پدید آورد، با کشتار سیزدهم آبان پرونده‌اش مختومه اعلام گشته و ‏‎ ‎‏از کار برکنار شد. ‏‏ارتشبد ازهاری‏‏ به جای او نشست. از این پس حضرت آیت الله ‏‎ ‎‏خمینی هوشیارانه مردم را آگاه می‌کردند، ایشان به بیان این واقعیت پرداختند و هشدار ‏‎ ‎‏دادند که دولت مهره‌ها را تغییر می‌دهد و این نوعی خدعه و نیرنگ است؛ شاه ام‌الفساد ‏‎ ‎‏است و باید برود. به دنبال این اعلامیه رسا، ملت بیشتر به صحنه آمده و فریاد زدند: ‏‎ ‎‏«شاید باید برود»، «ما شاه نمی‌خواهیم، نخست‌وزیر عوض شده!»‏

‏سپس اعلامیه دیگری از آیت الله خمینی به دستمان رسید، که در آن ادامه اعتصاب ‏‎ ‎‏شرکت نفت خواسته و گفته شده بود که از طریق وجوهات، به کارگران و کارمندان در ‏‎ ‎‏حال اعتصاب شرکت نفت کمک شود. در این حرکت موثر، روحانیون نقش به سزایی ‏‎ ‎‏ایفا کردند، حالا دیگر تمام کشور یک‌سر در حال التهاب و شورش و اعتصاب بود، ‏‎ ‎‏رهنمودها و پیام‌های حضرت آیت الله خمینی نیز یکی پس از دیگری به دستمان رسیده ‏‎ ‎‏و همه جا پخش شد.‏

‏آن روزها هر شهری به سهم خویش یک گونه راهپیمایی بر ضد حکومت داشت. ‏‎ ‎‏بی‌گمان در آن ایام هیچ شهری در ایران نبود، که راهپیمایی اعتراض آمیز بر ضد رژیم ‏‎ ‎‏پهلوی نداشته و فریاد «مرگ بر شاه» و شعار «درود بر خمینی» در خیابان‌های آن ‏‎ ‎‏گوش نرسد، روزهای شگفت‌انگیزی بود. سی و پنج میلیون ایرانی، همه در حرکت ‏‎ ‎

‏متحد بودند. شمار اندکی فریب خورده در برابر تبلیغات مطبوعات وابسته، و رادیو و ‏‎ ‎‏تلویزیون حکومت به جای مانده بودند که هنوز به آن دریای خروشان نپیوسته بودند. ‏‎ ‎‏کشتار همچنان در شهرها ادامه داشت، روحانیت مبارز اعلامیه صادر می‌کرد، یکی از ‏‎ ‎‏این اعلامیه‌ها، در ارتباط با کشتار مردم قزوین، مشهد، و یزد و دیگر شهرهای ایران بود.‏

‏ناگفته نماند که پس از تنظیم اعلامیه در جامعه روحانیت مبارز، در منزل آقای ‏‎ ‎‏کروبی، آن را تکثیر کرده و با برنامه‌ریزی ایشان پخش شد.‏