حوزۀ تدریس
تدریس حکمت متعالیه در حوزه های علمیه فراز و فرود فراوانی داشته و دورانی که امام راحل قدس سره به تدریس عرفان و فلسفۀ صدرایی همت گماردند، بسیاری از کج اندیشان حکمت ستیز، دشمنی با حکمت متعالیه و دشنام به صدرالمتألهین را دست مایۀ سودای عوام فریبی خویش ساخته و چنانکه صدرا را صدرالکفره می خواندند، امام را نیز به کنایه تکفیر نموده و غم و اندوهی که از هتاکی این سنگ اندیشگان در جای جای گفته ها و نوشته های آن روح ملکوتی به جا مانده است، نشان از ناگفته های فراوان دارد.شگفتا!اینان ازخودنپرسیده اند که چگونه درک معنای یک «لاتنقض الیقین» نیازمند سالها تحقیق و هزاران صفحه بررسی است، ولی فهم صدها آیه و روایت توحیدی، درخور لحظه ای درنگ و تأمّل نیست ؟ مگر نه این است که حکمت متعالیه حاصل تعقّل و موشکافیهای فرزانگانی است که عمر گرانبهای خویش را به کندوکاو در درک حقیقت هستی و واقعیت مبدأ و معاد سپری کرده اند ؟! و مگر جز این است که اگر تکفیر کنندۀ صدرا هم از خرد سهمی بیش از آنچه که دارد داشت،ناچار بود برای رسیدن به حقیقت توحید بیش از صدرا بیاندیشد و برای تفهیم آن افزون بر اسفار بنویسد تا شاید به بخشی از مفاهیم بلند یک آیه یا روایت توحیدی دست یازد و گوشه ای از معنای آن را دریابد و به بهانۀ آنکه فلسفه ریشه در یونان داشته و به دور از مبدأ وحی و روایات معصومان علیهم السلامنشو و نما یافته، تفکر در اساس هستی را بی فایده و زاید و بلکه گمراه کننده نیانگارد و خویشتن را با
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. ۱)صفحه XI درکی ناقص وبه دور از روح تعالیم اولیای الهی، وارث علوم اولین و آخرین نپندارد؛ که اگر بدان جهت که دیگران پیش از ما نام استصحاب و برائت و اجتهاد را به زبان آورده اند و یا از این روی که بطلمیوسیان پیش از ما کیوان و ماه و خورشید را رصد کرده اند، بتوان از فقاهت چشم پوشید یاتمامی کرات آسمانی راوهم و خیال انگاشت، می توان به بهانۀ آنکه یونانیان و پهلویان قبل از ما در فکر شناخت هستی و آفرینندۀ موجودات بوده اند، از علم توحید و نیل به حقایق مبدأ و معاد نیز در گذشت.
به هر روی از آنجا که تدریس فلسفه و عرفان در آن دوران مستلزم تحمل صدمات فراوان بوده و از لحاظ منافع ظاهری و وجهۀ اجتماعی نیز جالب توجه نبوده است، عدۀ کمی حاضر به تدریس و همچنین یادگیری این علوم بوده اند و آنان نیز که به این عرصه قدم می گذاشتند سعی در پنهان نمودن آن داشته اند ؛ به همین جهت سیر تدریس این علوم به طور عموم و در مورد حضرت امام نیز که مورد بحث ما می باشد، خالی از ابهام نیست، ولی با توجه به آنچه در حال حاضر در دست است، حضرت امام قدس سرهپیش از حدود سال 1308 ش.به تدریس کتب صدرالمتألهین اشتغال داشته اند و یک دوره اسفار به غیر از مباحث جواهر و اعراض و بخش هایی از آن را به صورت مکرر و بیش از سه دوره شرح منظومه تدریس فرموده اند.
ایشان درحوزۀ عرفان نظری وعملی شرح فصوص و مصباح الانس ومنازل السائرینرا سالها به صورت خصوصی تدریس فرموده اند که از چند و چون این دروس اطلاع دقیقی در دست نیست.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. ۱)صفحه XII
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. ۱)صفحه XIII
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. ۱)صفحه XIV