شاهدی دیگر بر مطلوب: مطاردۀ عدم و وجود
و از شواهد دیگر اینکه: حدوث، عدم سابق و وجود لاحق است و چگونه می تواند عدم سابق شرط وجود لاحق و فعلی باشد، در صورتی که عدم شی ء با وجود شی ء معاند و مقابل و مناقض است؟ و چطور می تواند شرط شی ء مقابل و مناقض با او باشد؟ آیا مناقض شی ء، مطارد او نیست و در عین حال که چیزی مطارد است، چطور مقتضی خواهد بود؟!
و اگر گفته شود: عدم، شرط وجود مقابل آن نیست، بلکه شرط تأثیر فاعل است.
پاسخ می دهیم: اولاً: لازم می آید وجود حق اول، علت نباشد بلکه علت، آن شی ء واسطه باشد.
ثانیاً: تأثیر فاعل، مقارن تأثر معلول و مفعول است به تأثیری که مقارن تأثر و موجودیت معلول است ومعاند چیزی که واجب است مقارن شی ء باشد، معاند ومنافی با شی ء است ومقارنت معاند و منافی صحیح نیست؛ چون معاند مطارد است.
و اما طبق نظر ما که مناط حاجت امکان است: امکان با وجود شی ء جمع می شود و مقابل آن نیست، بلکه امکان در مرتبۀ ذات، ولی وجود خارج از ذات است.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. ۱)صفحه 46