بیان اقوال در مرجح حدوث
قبل از ذکر جوابهای سایرین، ما خود در جواب می گوییم: چه کسی گفته است این کره عالم بعد از برهۀ مخصوصی حادث شده است؟ خیر، ما حدوث به این معنی را قبول نداریم؛ زیرا خداوندِ دائم الاحسان و قدیم الفضل بر این کرۀ مسمّط اعطای فیض ازلی فرموده است، مخصوصاً بنابر قول متکلمین که عالم دیگری غیر این کره قائل نیستند.
لذا اگر به حدوث زمانی به آن معنی قائل باشیم، اسماء قدیم الاحسان و دائم الفضل بدون مظهر خواهند بود.
کعبی در جواب گفته است: مخصص ذات الوقت است؛ چنانکه مثلاً ذاتیِ وقتِ
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. ۱)صفحه 133
روز دوشنبه این است که قبل از روز سه شنبه باشد و قبل الوقت والزمان، وقتی نبود تا عالم در آن وقت باشد و در این وقت نباشد تا شما بگویید مرجح اینکه عالم در آن وقت نبود و در این وقت هست چه بوده است؟
ولکن در جواب کعبی اشکال است؛ زیرا ما به خود وقت نقل کلام می نماییم که مخلوق و حادث است؛ چون وقت عبارت از حرکت افلاک است و اگر حرکت افلاک نبود وقت هم نبود.
بالجمله: با اینکه علتِ وقت در لم یزل بوده، چرا باید وقت در ما لایزال واقع شود. چیزی که علت آن در لم یزل است، باید لم یزل باشد. اگر در لایزال باشد، اشکال می شود به اینکه وقتی علت آن لم یزل است، چرا باید در لایزال باشد؟
معتزله جواب مقدس مآبی داده و حاجی هم جواب آنها را به مقدسی گذرانده است.
آنها گفته اند: صلاح در این بود که مدتی عالم در کتم عدم بماند.
حاجی هم گفته است: کدام صلاح و مصلحتی در قبض فیض است.
ولکن شما آگاهید که اینها اصلاً از مورد اشکال عقلی پرت شده اند، مثل اینکه خیال کرده اند سؤال و اشکال بعد از فرض صحت انفکاک معلول از علت است، که چه مصلحتی بود که معلول در این زمان به وجود آمد و در آن زمان به وجود نیامد.
مانند اینکه بگوییم: چه مرجحی سبب شد که نماز صبح دو رکعتی شد؟ تا کسی بگوید صلاحی در بین بوده است، و بعد حاجی هم بیاید نزاع را صغروی نماید و بگوید چه صلاحی در قبض فیض است. بلکه اصلاً اشکال غیر اینهاست.
اشاعره مقدس تر از معتزله شده و گفته اند: ما چه کاری به مباحث عقلیه داریم. این مغز کوچک ما چقدر قدرت دارد مطالبی را بفهمد؟ و آنجا که چیزی برخلاف وجدانش مشاهده نمود خدا را به محاکمه بکشد که چرا این طور
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. ۱)صفحه 134
نشد و آن طور شد. لذا منکر مرجح شده و در عالم به علیت و معلولیتی قائل نبوده و انفکاک معلول از علت را مستحیل نمی دانند.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. ۱)صفحه 135