استشهاد به قدیم زمانی در مناط حاجت بودن امکان
و شاهد بر اینکه مناط حاجت امکان است نه حدوث ـ و ممکن است شی ء قدم زمانی داشته باشد ـ لوازم وجود حق تبارک و تعالی و لوازم ماهیت است.
بیان مطلب: طوایف معقولین و تمام فرق متصدیان معرفت حقایق اجماع دارند بر اینکه صفات اضافیه مثل عالمیت حق تعالی از لوازم ذات حق است.
بلکه نزد اشراقیین از حکما، انوار مجردۀ قاهره که مربی عالم هستند از لوازم وجود حق تعالی است و به نظر مشائین، صور مرتسمه ـ یعنی صورتهای اشیاء ـ از لوازم لاینفک حق است مانند صور بناها پیش مهندس، که آن را از لوازم لاینفک حی
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. ۱)صفحه 44 دانسته اند. و به عقیدۀ اشاعره صفات حقیقیه از قبیل حیات و قدرت لازم ذات احدیت و زاید بر ذات می باشند و لذا قائل به قدم قدمای نُهگانه اند، چنانچه علما در خصوص قول به قدم صفات هشتگانه، به آنها تعریض نموده اند، لکن نه از جهت قدم بلکه از راههای دیگر مثل اینکه گفته اند مستلزم ترکیب است. و معتزله احوال لازمۀ قدیمه برای حق اثبات کرده و صوفیه به اعیان ثابته قائل می باشند.
و اینها به جهت دلایل توحید از لوازم واجب الوجود نبوده و مانند زوجیت ثابته برای اربعه نیست، بلکه بذاتها ممکن الثبوت و با نظر به ذات اول تعالی واجب الثبوت می باشند.
پس به اجماع فرق اهل حق و متصدیان معرفت حقایق، تأثیر، به سبق عدم مشروط نیست. چنانچه ایشان که می گویند اینها ممکن و دارای ثبوت ازلی است، به وجود اول تعالی نیز قائلند.
اگر گفته شود: کلام در افعال است و اینها افعال نیست.
می گوییم: مناط این است که آیا حدوث، علت حاجت است یا امکان، و مقصود این است که ما اثبات کنیم دوام و ازلیت و عدم سبق العدم، نمی تواند مانع استناد و قول به معلولیت شود. بنابراین اگر در اینها مطلب را عقلاً ثابت نمودیم چون قاعدۀ عقلیه تخصیص بردار نیست، نمی توانید بگویید: دوام در اینها مانع استناد نیست ولی در افعال مانع است.
و همچنین قول ما را که مناط معلولیت، حدوث نیست، اثبات می کند اینکه: برای ماهیت لازمی است که مستند به اوست و زماناً از او متأخر نبوده و بین ماهیت ولوازم او زمانی متخلّل نیست با اینکه آن لوازم معلول ماهیت است.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. ۱)صفحه 45