نظریه ولایت فقیه در اندیشه علما و امام خمینی
حجةالاسلام والمسلمین نبی الله ابراهیم زاده آملی
در مشرب اخبارگری، ولایت فقیه جایگاهی ندارد، چرا که در این دیدگاه برای فقیه سمتی جز نقل حدیث و شرح آن وجود ندارد. از این رو شأن فقیه در حدّ یک محدث پایین آمده است.
در مقابل این مشرب، اصولیان معتقد بودند که فقیه علاوه بر سمت محدّث، بسیاری از اختیارات امام معصوم را در عصر غیبت دارد و ولایت را از او به ارث می برد. این تفکر که پس از پیروزی انقلاب جامعه عمل پوشید، به نظر عده ای، سابقه ای ندارد، در حالی که قدمت این تفکر به قرن ها پیش می رود.
از جمله عالمانی که در این باره سخن گفته است، آیةالله بروجردی است. در اندیشه ایشان اولاً: در جامعه اسلامی، اموری وجود دارد، مثل قضاوت، سرپرستی اموال غایبان که قطعاً از افراد خارج اند. ثانیاً: اسلام دینی سیاسی – اجتماعی است و در عبادات خلاصه نمی شود. ثانیاً: سیاست و کشورداری از امور روحانی جدا نبوده است و در همان صدر اسلام، زمام امور به دست پیامبر(ص) و امام علی(ع) اداره می شود. رابعاً: از اعتقادات شیعه آن است که در دوران غیبت، امت بی سرپرست و بدون زمام دار رها نشده است، از این رو روایاتی در این خصوص وارد شده است که فقیهان عادل را معرفی می کنند.
علاوه بر آیةالله بروجردی، علّامه شعرانی و نیز علامه طباطبائی از جمله عالمانی هستند که نویسنده به دیدگاه آنان دربارۀ ولایت فقیه اشاره کرده است. علامه شعرانی در پاسخ به این سؤال که آیا شرع امور جامعه را بدون سرپرست وانهاده و در نتیجه هر حاکمی قدرت را به دست گرفت حکمش نافذ است، یا این که با توجه به شرایط و
کتابچکیده مقالات کنگره امام خمینی(س) و اندیشه حکومت اسلامیصفحه 114
صفاتی باید حاکم را برگزید، می گوید: باید دید نزدیکترین سیستم حکومتی به حکومت معصوم چیست. مسلماً شرع جامعه را بدون نظم رها نمی کند و آن را به دست مدعیان حکومت نمی سپارد، بلکه شرع در این باره نیز نظر دارد و فقیه عادل را زمام دار معرفی می کند.
کتابچکیده مقالات کنگره امام خمینی(س) و اندیشه حکومت اسلامیصفحه 115