اولی الامر در عرف اندیشمندان اسلامی و امام خمینی
محمدنقی سالمی
عادت بر آن بوده است که هر شخصی در ممالک اسلامی بر مسند قدرت تکیه زند را اولی الامر خوانند. اولی الامر خواندن سلاطین و خلفای اسلامی، از پیشینه ای طولانی در تاریخ اسلام برخوردار است. برخی از مسلمین با استناد به آیة شریفه «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول واولی الامر منکم» هر حاکمی را اولی الامر دانسته و اطاعت از آن را واجب دانسته اند.
این در حالی بود که سلاطین خود با استناد به چنین آیه و تفسیر از آن، از مسلمانان اطاعت بی چون و چرا طلب کردند و مشروعیت خویش را در کنار اطاعت از خدا و رسولش، می جستند.
آتاتورک و رضاخان نیز، در شرایطی که به قدرت رسیدند، خود را اولی الامر دانسته و طغیان علیه دولت خود را حرام شمردند.
بعدها این اندیشه، از سوی بسیاری از متفکران انقلابی مسلمان به نقد کشیده شد. اینان سلاطین جائر، ظالم و وابسته به بیگانه را خائن به خدا و رسول دانسته و از تحت اولی الامر خارج ساختند.
امام خمینی از جمله متفکرین شیعی بود که شدیداً با اولی الامر و ظل الله خواندن سلاطین به ویژه سلاطین پهلوی، مخالفت ورزید و آنان را ظل الشیطان قلمداد کرد.
در اندیشه ایشان، نمی توان به «حکم الملک لمن غلب» هر کس را اولی الامر دانست و اطاعت از او را لازم شمرد.
کتابچکیده مقالات کنگره امام خمینی(س) و اندیشه حکومت اسلامیصفحه 144