مساله 1 ـ هر چیزی که انسان می شود مالک باشد، می تواند او را مهر قرار دهد؛ چه آنکه از اعیان باشد و یا آنکه از منافع باشد و یا آنکه از حقوق باشد و یا آنکه در ذمه باشد، و زیادی و کمی آن به اختیار خود زن و شوهر است در صورتی که مالیت داشته باشد، بلی مستحب است از مهرُ السنّه زیادتر نباشد و آن پانصد درهم است.
مساله 2 ـ چنانچه خمر یا خنزیر را مهر قرار دهد عقد صحیح است ولی مهر باطل است اگر شوهر مسلم باشد، و در این صورت مهرالمثل یعنی آنچه که مهر متعارف مثل آن زن است بر عهدۀ شوهر مستقر خواهد بود، به شرط آنکه دخول شده باشد.
مساله 3 ـ زناشویی دائم صحیح است ولو اینکه مهری در کار نباشد، چنانچه گذشت و در این صورت بر عهدۀ مرد است مهر المثل، به شرط آنکه دخولی شده باشد ولو از عقب، پس اگر مهر معین نباشد و مشخص نگردد، عقد باطل نیست.
مساله 4 ـ اگر عقد بدون مهر شد و قبل از آنکه مرد دخول کند زن را طلاق داد بر عهدۀ مرد است که چیزی به زن، مناسب حال و مقامش بدهد که آن را متعه گویند.
مساله 5 ـ متداول است که طایفۀ عروس چیزی بعنوان شیربها می گیرند، چنانچه داماد مثلاً راضی باشد، یا هر کس که متکفل خرج عروسی است رضایت داشت، مانعی ندارد.
مساله 6 ـ چنانچه بعد از عقد معلوم شد که مهر ذکر نشده یا عمداً معلوم نکردند، مانعی ندارد که زن و شوهر راضی شوند به یک مقدار معین و بعد از آن مثل آن می ماند که در عقد ذکر شده باشد.
کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 377 مساله 7 ـ اگر شوهر زنش را قبل از دخول و نزدیکی طلاق داد، نصف مهری که معین شده است باید به او بپردازد.
مساله 8 ـ چنانچه یکی از زن یا شوهر قبل از طلاق بمیرد، بر عهدۀ مرد است نصف مهری که معلوم گشته.
کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 378