فصل سوم: خاطرات آیت ‌الله سید عباس خاتم یزدی
خصایص امام
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

خصایص امام

‏امام از جهت مادی هم وضع طلبه‌ها را به بهترین درجه رساند. آقای حکیم تا زمانی که ‏‎ ‎‏فوت شد، به طلبه‌ها چهار دینار می‌داد‏‎[1]‎‏. به تبعیت او دیگران هم در همین حدود به ‏‎ ‎‏طلبه‌ها ماهیانه پرداخت می‌کردند. اگر هم کسی سی دینار می‌گرفت، استثناء بود ولی ‏‎ ‎‏حضرت امام ماهیانه طلبه‌ها را به پنجاه دینار رساند و آن‌ها را از حیث مادی تأمین کرد. ‏‎ ‎‏فردی از رفقای آقای خویی می‌گفت: «آقای خمینی صد دینار می‌دهد نه پنجاه دینار؛ ‏‎ ‎‏چون پنجاه دینار آقای خویی هم به خاطر آقای خمینی است.» شیخی مشکینی که ‏‎ ‎‏مرحوم شده است و از رفقای خاص آقای خویی بود، می‌گفت که اگر آقای خمینی به ‏‎ ‎‏نجف نیامده بود هنوز همان چهار دینار را می‌داد. ایشان تعبیرش این بود که چون امام ‏‎ ‎‏پنجاه دینار پرداخت می‌کرد، آقای خویی هم ماهیانه‌اش را پنجاه دینار کرده بود.‏

‏امام به تمام معنا به طلبه‏‏‌‏‏ها می‏‏‌‏‏رسید و بین عرب و عجم و ترک و دیلم و فارس ‏‎ ‎‏فرق نمی‏‏‌‏‏گذاشت. در صورتی که قبلاً این طور نبوده. مثلاً به افغانی‏‏‌‏‏ها نیم دینار، ‏‎ ‎‏ایرانی‏‏‌‏‏ها دو دینار و به عرب‏‏‌‏‏ها یک دینار کمک می‏‏‌‏‏کردند و بعضی‏‏‌‏‏ها را ربع دینار ‏‎ ‎‏می‏‏‌‏‏دادند، ولی امام تفاوتی بین افراد نمی‏‏‌‏‏گذاشت و علاوه بر آن کمک‏‏‌‏‏های دیگر هم ‏‎ ‎‏می‏‏‌‏‏کرد. آقای قرهی می‏‏‌‏‏گفت که امام حتی به کسانی که با او مخالف هم بودند،ماهیانه ‏‎ ‎‏می‏‏‌‏‏داد و اگر کسی مراجعه می‏‏‌‏‏کرد و می‏‏‌‏‏گفت مریض هستم، باز امام با این‏‏‌‏‏که می‏‏‌‏‏دانست این‏‏‌‏‏ها مخالفین او هستند و در مجالس از وی بدگویی می‏‏‌‏‏کنند با این حال به آن‌ها کمک می‏‏‌‏‏کرد. کمک‏‏‌‏‏های ایشان هم قابل توجه بود. گاهی می‏‏‌‏‏شد که تمام پول دکتر و دوا و ‏


‏درمان را می‏‏‌‏‏داد. می‏‏‌‏‏گفتند امام در خانه نشسته است لکن از همه جا خبر دارد و می‏‏‌‏‏داند ‏‎ ‎‏که چه اشخاصی دوستش دارند و چه کسانی با او دشمنی دارند. حاج آقا مصطفی یکی ‏‎ ‎‏از حرف‏‏‌‏‏هایش همین بود و بارها به امام گفته بود، اصرار هم کرده بود که شما بیایید ‏‎ ‎‏حد معمولی، به فرض چهار دینار برای طلبه‏‏‌‏‏ها بگذارید و مابقی را به فضلا بدهید. امام ‏‎ ‎‏گفته بود: «نه، وقتی تو به این مقام رسیدی این کار را بکن. فضلا راه‏‏‌‏‏های دیگری برای ‏‎ ‎‏پول درآوردن دارند. هر جا که پولی باشد به آن‌ها می‏‏‌‏‏دهند ولی طلبه‏‏‌‏‏ها چیزی دستشان ‏‎ ‎‏نمی‏‏‌‏‏آید. این‏‏‌‏‏ها مستحق هستند و اگر آدم به آن‌ها کمک کند، می‏‏‌‏‏توانند زندگی خود را ‏‎ ‎‏اداره کنند. زن و بچه دارند، حتی بعضی‏‏‌‏‏ها عروس و داماد دارند و درآمدی ندارند.»‏

‏از طرف دیگر امام در بند مدرسه‏‏‌‏‏سازی و این حرف‏‏‌‏‏ها نبود. خیلی به ایشان مراجعه ‏‎ ‎‏کردند که دیگران مدرسه و بیمارستان و غیره ساخته‏‏‌‏‏اند، خوبست شما هم اقدامی کنید؛ ‏‎ ‎‏ولی امام از دو جهت در این کار وارد نشد؛ یک جهت این‏‏‌‏‏که امام واقعاً تمام کارهایش ‏‎ ‎‏برای خدا بود و هیچ غیر از خدا در نظر نداشت و نمی‏‏‌‏‏خواست گفته شود که این ‏‎ ‎‏مدرسه را فلان شخص ساخته است. روح والا و عرفانی امام جوری بود که این مسائل ‏‎ ‎‏را تقبل نمی‏‏‌‏‏کرد و حاضر نشد که این کار را بکند و جهت دیگر هم این بود که ایشان اعتقاد ‏‎ ‎‏داشت که باید طلبه‏‏‌‏‏ها درست بشوند. اگر طلبه درست بشود، مسجد هم درست می‏‏‌‏‏شود. ‏‎ ‎‏البته سابقاً هم این طور نبوده است؛ فرض بگیرید شیخ انصاری و صاحب جواهر هم ‏‎ ‎‏مدرسه نساخته‏‏‌‏‏اند و این کارها جدیداً پیش آمده است. الآن حتی کسانی که مرجع نشده‏‏‌‏‏اند، مدرسه می‏‏‌‏‏سازند که پایگاهی برایشان باشد ولی امام اصلاً این معنا در ذهنش نبود. ترجیح می‏‏‌‏‏دادند وجوهات را به طلبه‏‏‌‏‏ها بدهند تا‏‏ این‏‏‌‏‏که مدرسه‏‏‌‏‏ای، چیزی بسازند. الحمدلله که الآن همه مدارس و مساجد به نام امام خمینی است. هر شهری که می‏‏‌‏‏روی مسجد امام خمینی، مدرسه امام خمینی، خیابان و چهارراه امام خمینی و... است. حتی کسی نقل می‏‏‌‏‏کرد که در قریه‏‏‌‏‏ای در اندونزی مدرسه‏‏‌‏‏ای به نام امام خمینی ساخته‏‏‌‏‏اند. این مطلب بیانگر همان اصل ان ‏تَنصُروا اللهَ ینصُرکُم و یثبت اَقدامکُم‏ می‏‏‌‏‏باشد که اگر انسان برای خدا کار کند، از آنجا که همه چیز متعلق به خداست، قلوب مردم متوجه او می‏‏‌‏‏شود. این قضیه کاملاً در مورد امام خمینی صدق می‏‏‌‏‏کند.‏

  • . یک دینار در آن زمان معادل بیست تومان بود.