فصل چهارم: خاطرات آیت الله محمود قوچانی
نمونه ای از استفتائات از امام
ب) نظر امام درباره تحصیل در خارج از کشور
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

ب) نظر امام درباره تحصیل در خارج از کشور

‏یکی از بستگان ما که اهل علم بود نامه‌ای به من داد و به اعتبار اینکه ‏‎ ‎‏خدمت امام شرفیاب می‌شوم به من گفت: فلانی، نامه‌ای آمده که شبه استفتاء است، این را خدمت امام بده و از امام پاسخ را دریافت کن و به من بده تا به ایران بفرستم. خوب، این موضوع طبیعی است که چون قضیه استفتاء و مسأله شرعی بود نامه هم درش باز بود. نامه را خواندم دیدم نامه مفصلی است از یک دانشجویی از ایران که از امام ‏‎ ‎‏سؤال کرده که رشته پزشکی را دنبال کرده‌ام و مدرک پزشکی عمومی را دریافت ‏‎ ‎‏کرده‌ام، الآن برای تحصیل تخصص باید به خارج بروم. آیا حضرتعالی با این ‏‎ ‎‏اوضاع و احوال زندگی در خارج که اطلاع دارید آیا اجازه می‌فرمایید ما برای ادامه ‏


‏تحصیل برویم و مدرک تخصصی در رشته خاصی از خارج داشته باشیم؟‏

‏طبق معمول آقایان مراجع در پاسخ به استفتائات به آن اقل لازم اکتفا می‏‏‌‏‏کنند، هم ‏‎ ‎‏به دلیل مشغله و مراجعات فراوان و هم برای روشن شدن مطلب در ذهن طرف مقابل. ‏‎ ‎‏شاید نوعاً پاسخ استفتائات هفت ـ هشت کلمه بیشتر نباشد. خیلی خلاصه و مختصر ‏‎ ‎‏جواب می‏‏‌‏‏دادند و مهر و امضاء می‏‏‌‏‏کردند. نامه را خدمت امام بردم و جلسه بعد ‏‎ ‎‏پاسخش را گرفتم، دیدم انگار حضرت امام در جواب نامه یک اطلاعیه نوشته‏‏‌‏‏اند؛ ‏‎ ‎‏یک صفحه پُر با سطرهای نزدیک به هم و با قلم و دستخط خودشان، نه اینکه بدهند ‏‎ ‎‏دیگران بنویسند و ایشان امضاء کنند. انگیزه پیدا کردم آن را بخوانم. اجمالاً ‏‎ ‎‏آن چیزی که بعد از سی سال از محتوای آن نامه به یاد دارم این است که ایشان پس از ‏‎ ‎‏تقدیر از جوان‏‏‌‏‏های ایرانی و آگاهی‏‏‌‏‏شان و اینکه در رشته‏‏‌‏‏های مختلف مشغول تحصیل ‏‎ ‎‏هستند فرموده بودند که ملت ما باید آگاه و روشن باشد. سفر کردن و رفتن جوان‏‏‌‏‏های ‏‎ ‎‏ما به خارج صرفاً به این منتهی نمی‏‏‌‏‏شود که خارجی‏‏‌‏‏ها تحصیلاتی را برای جوانان ما ‏‎ ‎‏ارائه بدهند و بس، بلکه با این رفت و آمدها افراد ما را شستشوی مغزی می‏‏‌‏‏کنند. ‏‎ ‎‏مسؤولین دولت ایران و مخصوصاً وزارت علوم باید توجه داشته باشند و سعی کنند ‏‎ ‎‏عناصری را که برای ارتقاء سطح علمی جوانان و دریافت تخصص‏‏‌‏‏ها در رشته‏‏‌‏‏های ‏‎ ‎‏مختلف به آن‌ها نیاز است از قبیل اساتید و لابراتوارهای لازم و امثال آن‌ها را از خارج ‏‎ ‎‏جذب کنند و به ایران بیاورند و نیاز به این نباشد که جوان‏‏‌‏‏های ما به خارج بروند. یادم ‏‎ ‎‏می‏‏‌‏‏آید این جمله را مرقوم فرموده بودند از نظر فقهی که بعید نیست این‏‏‌‏‏که اهل کتاب ‏‎ ‎‏که ما به پرهیز از معاشرت با آن‌ها مؤظف شده‏‏‌‏‏ایم و آن‌ها در شرع مقدس پاک نیستند ‏‎ ‎‏عدم طهارتشان دلیل و فلسفه عدم معاشرت و آمیزش مسلمانان با آن‌ها باشد تا فرهنگ ‏‎ ‎‏غربی آن‌ها و فرهنگ غیر اسلامی‏‏‌‏‏شان در مسلمان‏‏‌‏‏ها تأثیر نگذارد و نفوذ نکند، شاید هم ‏‎ ‎‏دلیل نجاست اهل کتاب و عدم طهارت آنان فاصله‌گرفتن مسلمانان از آن‌هاست، لذا من ‏‎ ‎‏اجازه نمی‏‏‌‏‏دهم جوانان ما به خارج سفر کنند. این آخر جمله‏‏‌‏‏اش بود.‏

‏ این موضوع مثل اینکه در صحیفه هم نیست؟‏

‏ عرض کردم این موضوع در گفتار نبود، پاسخ به نامه بود. البته من حالا عرض ‏


‏می‏‏‌‏‏کنم که شاید آنجا توجه نداشتند یا غفلت شده است، باید از آن فتوکپی می‏‏‌‏‏گرفتند، ‏‎ ‎‏سند خیلی مهمی بود.‏