از مراحل مختلف انتشار تحریرالوسیله بفرمایید؟
عرض کنم که به طور کلی رفت و آمدهای من با امام در رابطه با تکمیل کار تحریرالوسیله بود. در هر صورت چاپ این کتاب را شروع کردم. بعد هنگام چاپ هر شانزده صفحهای را که به صورت یک جزوه در میآمد خدمت امام میبردم تا اگر مطلب یا نظری دارند بفرمایند تا مراعات کنم. دو ـ سه کرّاسه به این شیوه چاپ شد. روزی خدا بیامرز (شیخ رمضان) فرقانی (هروی) دم در منزل ما آمد. آقای فرقانی از خدمههای امام بود و علاقه خاصی به ایشان داشت و دارای اصالت افغانی بود. او در بیرونی خدمت امام بود و قبل از امام هم با ما آشنایی داشت. او گفت حاج آقا مصطفی فرمودند که واسطه و رابط چاپ کتاب از ایران آمده بهتر است بیایید و با هم تبادل نظر کنید. گفتم: چشم. اما پیش از رفتن به منزل حاج آقا مصطفی، فکری به ذهنم رسید که خدمت امام بروم و نظرات ایشان را بدانم و با نظرات ایشان خدمت حاج آقا مصطفی شرفیاب شوم. فردای آن روز صبح زود به منزل امام رفتم، در زدم، مشهدی حسین آمد و رفت به امام گفت که آقای قوچانی آمده است. امام اجازه ورود دادند و من پیش ایشان رفتم و عرض کردم آقا دیشب حاج آقا مصطفی این طور فرمودهاند و قرار است
خاطرات سال های نجـفج. 1صفحه 134 خدمت ایشان بروم تا درباره چاپ کتاب تبادل نظری داشته باشیم. امام فرمودند: بله، درست است. فردی از ایران آمدهاند با هم تبادل نظر کنید که جهت تکمیل قضیه خوب است. نظر آن آقا راجع به چاپ کتاب محترم است و اگر نظرات ایشان مراعات شود خوب است. من نظر امام را درباره قطع کتاب هم پرسیدم، امام گفتند: همین قطع وزیری خوب است. قطع بسیار خوبی است، تغییری در این جهت داده نشود.
از منزل امام به سمت منزل حاج آقا مصطفی حرکت کردم و دیدم آقای مجتبی تهرانی آنجاست. ایشان از شاگردان بزرگ حضرت امام بود و آن زمان هنوز در نجف سکونت داشت و برای زیارت تشریف آورده بود. ایشان هم اکنون در قید حیات است. او بعدها در نجف مقیم شد و چند سالی در آن شهر ماند. خلاصه فهمیدم که رابط همین آقای مجتبی تهرانی است. نشستیم و تبادل نظر کردیم. در مجموع، نکات مثبت و خوبی مطرح شد و دقیقاً به یاد ندارم ولی مثل اینکه از نظر قطع کتاب سخنی به میان نیامد. عنوانی را که پشت کتاب امام زده شده بود از منابع مختلفی چون حاشیه مکاسب اقتباس کرده بودم، خطاط نوشته بود و پشت کتاب زده بود. حضرت امام در همان جزوه اول که خدمتشان داده بودم نظر منفی درباره آن عنوان نداشتند حتی یادم میآید که ایشان خیلی دقیق ملاحظه کرده بودند، چون بعد از رؤیت چاپ کراسه اول فرمودند که اسم من رُوحُالله است و خطاط رَوحُالله نوشته است که باید اصلاح شود. من هم فرستادم آن نسخه را از کلیشه حذف کردند و این موضوع دلیل خوبی بود بر اینکه ایشان در مسائل این چنین تا این حد دقت و توجه داشتند.
خاطرات سال های نجـفج. 1صفحه 135