به موازات اروپا در امریکا هم انجمن های اسلامی فعالیت های مشابهی داشتند. از کنگره ششم این دو اتحادیه در هم ادغام شدند. نماینده ای از اتحادیه ما به آمریکا می رفت و نماینده آنها در کنگره ما شرکت می کرد. فصلنامه «مکتب مبارز» به صورت نشریه ارگان هر دو سازمان منتشر شد که بسیار نشریه پرباری بود. مقالات آن عمدتاً توسط اعضاء نوشته می شد، مقالاتی هم به دست مان می رسید مثلاً از دکتر شریعتی، استاد مطهری، دکتر بهشتی، بنی صدر و دیگران. علاوه بر «مکتب مبارز» نشریه ماهانه «قدس» و نیز مجموعه «کرامه» هم توسط انجمن منتشر می شد.
من هربار که نجف می رفتم گزارشی از وضعیت مالی و سیاسی و تشکیلاتی اتحادیه به امام ارائه می دادم ایشان هم راهنمایی هایی می کردند و برای کنگره ها پیام می فرستادند.
از سال 1355 به بعد همه ساله از نجف یک نفر از روحانیون مبارز در کنگره سالآنه اتحادیه شرکت می کرد. مرحوم حجت الاسلام املایی یکی دو بار شرکت کرد. گزارش های ما از طریق حجت الاسلام آقای دعایی به امام منتقل می شد.
ما در انجمن یک کمیته داشتیم به نام کمیته فلسطین که این کمیته مجموعه فعالیت های خبری، فرهنگی، خدماتی مربوط به فلسطین را اعم از جمع آوری پول و دارو برعهده داشت، مثلاً به کارخانجات داروسازی مراجعه می شد، دارو تهیه و معمولاً به لبنان برای دفتر مرکزی سازمان آزادیبخش فلسطین ارسال می شد.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 119 ارتباط روحانیت مبارز خارج از کشور با انجمن اسلامی در حدّ شرکت در سمینارها بود، اما ارتباطاتی نیز خارج از کادر انجمن های اسلامی با آنها در زمینه های سیاسی و مبارزات زیرزمینی داشتیم. همکاری هایی نیز با دوستان نهضت آزادی داشتیم یا گاهی از آقایان قطب زاده و دکتر حبیبی در جلسات مختلف دعوت می کردیم. گاهی از ایران افرادی می آمدند و جلساتی داشتند. آقای هاشمی رفسنجانی در سال 1355 به آلمان آمدند و در شهر بوخوم من ایشان را دیدم و گزارشی از وضعیت اتحادیه انجمن های اسلامی ارائه دادم، بیشتر هم هدفشان این بود که اختلافاتی که بین دوستان در اروپا وجود داشت، برطرف شود.
تشکیلات اُمسو برای ما گرفتاری درست نمی کردند و مانع کار ما نمی شدند، خوشحال بودند که یک عده جوان مسلمان فعالیت می کنند اما دلشان می خواست کارهای عمده خود را در آن سازمان متمرکز کنیم. ما می گفتیم به دلیل خصلت بین المللی که آن سازمان دارد، زبان رایج در هر کشوری در جلسات آن دایر است و دانشجویان ایرانی در سال های اول و دوم آنقدر به زبان های اروپایی مسلط نیستند که از آن جلسات استفاده کنند، از این رو لازم است به زبان فارسی یا اردو یا زبان بومی دیگر جلساتی داشته باشند، آنها هم مخالفتی با ما نکردند، گاهی از آنها کمک هم می گرفتیم، مثلاً سالن هایی که داشتند در اختیار ما می گذاشتند یا مسجد آخن که در اختیار آنها بود، ما جلسات هفتگی، ماهانه و سمینارهای خودمان را در آن مسجد برگزار می کردیم، ضمناً در ماه مبارک رمضان و اعیاد بزرگ اسلامی در جلسات آنان شرکت می کردیم.
در سال 1355 بنابر تصویب هیات مدیره اتحادیه من سفری کردم به هند و پاکستان و تایلند و فیلیپین و در تاسیس و پایه گذاری اتحادیه انجمن های اسلامی شبه قاره هند و فیلیپین راهنمائی های لازم را به دانشجویان مسلمان آن مناطق ارائه می کردیم. ابتدا در تک تک این کشورها هسته های دانشجویی اسلامی را به وجود آوردیم و بعد اینها را با هم متحد کردیم در مقیاس یک کشور و بعد در مقیاس یک قاره. در سوریه و لبنان از قبل انجمن های اسلامی داشتیم، بنابراین در اواسط و اواخر سال 1357 طرح ایجاد سازمان جهانی دانشجویان مسلمان را در دستور کار قرار داده و به بررسی جوانب آن
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 120 پرداختیم. طبعاً ابتدا با برادران آمریکا و کانادا هماهنگی های لازم صورت گرفت، سفر دیگری من در سال 1356 به هند و تایلند و فیلیپین انجام دادم و مقدمات سازمانی لازم را برای پیوستن این سه واحد کشوری یعنی واحدهای موجود در پاکستان، شبه قاره هند و بالاخره چهار واحد فعال در فیلیپین و نیز دو انجمن فعال در تایلند فراهم ساختیم، قبلاً هم به موازات این تلاش ها واحدهای دانشگاه های بیروت، سوریه و نیز چند عضو فعال پیوسته در مصر با یک ارتباط سازمانی منسجم با هم جوش خورده بودند. مقدمات تدوین اساسنامه سازمان جهانی انجمن های اسلامی دانشجویان فارسی زبان با یک تلاش پرشتاب آماده شد و از تصویب کنگره های آمریکا، اروپا و کانادا گذشت و قرار بود در بهار سال 1358 اولین جلسه مقدماتی و تدارکاتی آن با حضور نمایندگان و هیات دبیران واحدها در سراسر جهان در آلمان غربی برگزار گردد که با پیروزی انقلاب و بازگشت تعداد قابل توجهی از سران و اعضای فعال اتحادیه ها به ایران، طرح فوق متاسفانه جامه عمل به خود نپوشید. همین جا باید نهایت تاسف خود را از عدم تشکیل چنین سازمان جهانی ابراز دارم، چرا که می توانست به لحاظ تبلیغاتی و با آن قدرت اثرگذار جمعی در خدمت انقلاب نوپای اسلامی قرار گرفته و بازوی تبلیغاتی نیرومندی علیه فعالیت های ضد انقلاب و سیاست های خصمانه دول شرق و غرب باشد. قضیه به همین جا ختم نمی شود. واحدهای آلمان و چند کشور اروپایی دیگر با ورود افرادی که هویت مشخص و اهداف واضحی نداشتند منجر به تلاشی گام به گام اتحادیه با آن تشکیلات و فرم سازمانی بسیار قدرتمند گردید و سرانجام نیز به صورت واحدهای نمایشی ـ اگر نگوییم فرمایشی ـ درآمد.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 121