فصل پنجم : اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا (گروه فارسی زبان)
نقش دانشجویان مسلمان در صدور قطعنامه کنفدراسیون علیه کاپیتولاسیون
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : طباطبایی ، صادق ( نویسنده )

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1387

زبان اثر : فارسی

نقش دانشجویان مسلمان در صدور قطعنامه کنفدراسیون علیه کاپیتولاسیون

‏دیدیم که در کنگره چهارم کنفدراسیون که از سوم تا هفتم ژانویه 1965 (سیزدهم تا ‏‎ ‎‏هفدهم دی ماه 1343) در شهر کلن برگزار شد، با تلاش وسیع مسلمانان دانشجوی ‏‎ ‎‏متشکل در جبهه ملی سوم و نیز بنیانگذاران نهضت آزادی ایران در خارج از کشور و ‏‎ ‎‏نیز اکثریت نمایندگان سازمان آمریکا، برخلاف کنگره سال قبل که در لندن تشکیل شده ‏‎ ‎‏بود، قطعنامه هایی در حمایت از آیت الله خمینی، محکومیت سرکوب قیام مردم در ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 238

‏پانزدهم خرداد سال قبل، و نیز الغای کاپیتولاسیون به تصویب رسید.‏

‏ایجاد سازمان های به اصطلاح انقلابی مارکسیستی ـ در طیفها و خطوط مختلف ـ ‏‎ ‎‏رفقا!میدان مبارزه بر سر اختلافات خود را به درون کنفدراسیون کشاندند، به طوری که ‏‎ ‎‏رفته رفته حالت سندیکالیسم دانشجویی به طرف تشکیلات حزبی می رفت. بر اثر این ‏‎ ‎‏امر قرار شد که به پیشنهاد حسن حبیبی و حمایت اکثر اعضای دانشجویی در آمریکا ‏‎ ‎‏سمیناری پیرامون تعیین خط مشی کنفدراسیون در شهر دوسلدورف برگزار گردد. به ‏‎ ‎‏پیشنهاد واحد آخن کنفدراسیون که ما چند نفر (من و محمد معین و...) در آن عضویت ‏‎ ‎‏داشتیم، به دلیل آنکه شهر دوسلدورف در غرب آلمان و نزدیک شهر آخن واقع است و ‏‎ ‎‏عملاً کار تدارکات و تهیه سالن و... بر عهده چند واحد منطقه غرب آلمان می باشد، لذا ‏‎ ‎‏عنوان کردیم که زمان مناسب برای ما اوایل ژوئن می باشد. ما با عنایت به اینکه پانزدهم ‏‎ ‎‏خرداد برابر با 5 ژوئن بود، و رفقا به تاریخ و تقویم ایران حضور ذهن نداشتند، سالروز ‏‎ ‎‏قیام مردم مسلمان ایران را برای برگزاری سمینار اعلام کردیم و این تاریخ توسط ‏‎ ‎‏فدراسیون آلمان پذیرفته شد. سمینار تعیین خطمشی، از چهارم تا هفتم ژوئن 1965 ‏‎ ‎‏(چهاردهم تا هفدهم خرداد 1344) برگزار شد و قریب 60 نماینده از واحدهای ‏‎ ‎‏مختلف کنفدراسیون در دانشگاه های اروپای غربی در آن شرکت کردند.‏

‏تعداد بچه مسلمان های شرکت کننده بسیار کم بود. نمایندگان سازمان آمریکا به ‏‎ ‎‏دلیل بالا بودن هزینه سفر نتوانسته بودند در این سمینار شرکت جویند. فضای حاکم بر ‏‎ ‎‏سمینار را رفقای انقلابی مارکسیست ساخته و پرداخته بودند. بعد از آن که تصویب شد ‏‎ ‎‏که هدف کنفدراسیون باید مبارزه برای سرنگونی رژیم ایران باشد، من و محمد معین ‏‎ ‎‏تنها کسانی بودیم که سوال کردیم، یک سازمان دانشجویی بی در و پیکر با جلسات ‏‎ ‎‏علنی و اساسنامه صنفی / سیاسی، چگونه می خواهد به این هدف دست یابد و در عین حال امنیت اعضای خود را حفظ کند؟ در این هنگام از چپ و راست سالن بود که ‏‎ ‎‏اعتراضات و برچسبهای ارتجاع و وابستگی طبقاتی (به آخوندهای طرفدار فئودالها و ‏‎ ‎‏ملاکین) نثار ما شد. تا آنجا که به خاطر دارم ما دو نفر جوانترین دانشجوی سمینار ‏‎ ‎‏بودیم. (من 21 سال و معین 20 سال ) در حالی که اکثر رفقای انقلابی مارکسیست از ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 239

‏40 سال به بالا داشتند و بعضی هم دوره های جنگ چریکی را در کوبا دیده بودند. ‏‎ ‎‏بالاخره با مقاومت ما و حمایت تعدادی از افراد وابسته به سوسیالیستهای جبهه ملی، ‏‎ ‎‏قرار شد، کیفیت رسیدن به این هدف و راه و رسم آن به بحث گذارده شود. یکی از ‏‎ ‎‏دوستان، احمد طهماسبی بود که من از قم زمانی که در دبیرستان حکمت سال های 10 ‏‎ ‎‏و 11 و 12 را می گذراندم او را می شناختم و از کادرهای متوسط ولی سوسیالیست ‏‎ ‎‏جبهه ملی بود. بالاخره نتیجه بحث به اینجا رسید که سرنگونی رژیم می تواند هدف ‏‎ ‎‏باشد، ولی کنفدراسیون نباید وسیله رسیدن به این هدف قرار گیرد. چگونگی حل این ‏‎ ‎‏تناقض از مباحث داغ سمینار بود و سرانجام قرار شد وظیفه کنفدراسیون آگاهی دادن ‏‎ ‎‏به افکار عمومی جهانیان و بالا بردن رشد و بینش سیاسی دانشجویان و دفاع از زندانیان ‏‎ ‎‏سیاسی ایران باشد. مهم ترین بند این تصویبنامه این بود: زمانی کنفدراسیون روی در ‏‎ ‎‏روی رژیم به نبرد بر خواهد خاست که جنبش انقلابی در ایران فراگیر شده و به قیام ‏‎ ‎‏عمومی بدل یافته باشد. (امری که در اواخر سال 56 و در طول سال 57 اتفاق افتاد، در ‏‎ ‎‏حالی که کنفدراسیون دوران احتضار خود را می گذراند)‏

‏نتیجه این سمینار در طول سال های بعد در مبارزات کنفدراسیون متجلی بود. ‏‎ ‎‏مبارزاتی که علیه رژیم و در جهت افشای خیانتها و جنایتهای سردمداران حکومت ایران ‏‎ ‎‏در مقیاس جهانی صورت می گرفت، تا حدود زیادی قرین موفقیت بود و چنانچه از ‏‎ ‎‏روی انصاف قضاوت کنیم، صرفنظر از مباحث انحرافی درون سازمانی و دست به ‏‎ ‎‏دست گشتن سازمان از این گروه به آن گروه، تلاش عمده و پیگیر در دفاع از زندانیان ‏‎ ‎‏سیاسی، در موارد متعددی مانع اجرای احکام اعدام صادره توسط دادگاههای نظامی ‏‎ ‎‏بوده است.‏

‏از دیگر موارد نتایج حضور ما در کنگره، تصویب قطعنامه ای در مورد حق رای به ‏‎ ‎‏زنان در ایران بود. توجه داریم که اعتراض امام و روحانیت به برنامه های لوایح شاه را ‏‎ ‎‏رژیم و رسانه های خارجی، مخالفت علما با دادن حق رای به زنان قلمداد می کردند. با ‏‎ ‎‏تلاش و بحث های واقعاً ملال آور و چند ساعته چند دانشجوی مسلمان، بالاخره این ‏‎ ‎‏عبارت در متن قطعنامه آمد که: «این شگرد رژیم شاه، صرفاً جنبه تبلیغاتی داشته و در ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 240

‏اصل مانور هیات حاکمه ایران با هدف دور کردن زنان ایرانی از اصالت مبارزه میهن ‏‎ ‎‏پرستانه آنان می باشد.»‏

‏چنانکه قبلاً گفته شد با تشکیل سازمان های توده انقلابی و توفان و... و استقبال ‏‎ ‎‏جوانان احساساتی پرشور از آنها، میزان تسلط جبهه ملی برکنفدراسیون کاهش یافت و ‏‎ ‎‏اولین تبلور آن در ترکیب هیات دبیران منتخب کنگره بود که برای اولین بار افرادی از ‏‎ ‎‏سازمان انقلابی حزب توده (در کنار بنی صدر و خسرو شاکری از جبهه ملی)، شرکت ‏‎ ‎‏داشتند.‏

‏اختلاف نظر در درون تشکیلات جبهه ملی در اروپا که منجر به تشکیل جبهه ملی ‏‎ ‎‏سوم، نهضت آزادی خارج از کشور و جامعه سوسیالیستها گردید، کنفدراسیون را ‏‎ ‎‏بی نصیب نگذارد. سه گروه اخیر تلاش های خود را از کنفدراسیون به بیرون منتقل ‏‎ ‎‏کردند و جبهه ملی دوم که روز به روز به سوسیالیستهای افراطی و کمونیست های چینی نزدیک تر می شد، و سازمان های کمونیستی و توده ای متعدد، حال و هوای کنفدراسیون را شکل می دادند.‏

‏قبلاً گفته شد که پرویز نیکخواه و چند تن از یارانش به ایران آمدند تا مقدمات ‏‎ ‎‏جنبش و انقلابات کارگری! را فراهم سازند.‏

‏با ترور ناموفق شاه در 21 فروردین 1344 توسط رضا شمس آبادی سرباز گارد ‏‎ ‎‏شاهنشاهی، نیکخواه و 10 نفر از دوستانش به اتهام توطئه علیه جان شاه دستگیر و ‏‎ ‎‏محکوم به اعدام شدند. اعتصاب واحدهای کنفدراسیون در اروپا و آمریکا، مراجعات ‏‎ ‎‏مکرر به دبیر سازمان عفو بین الملل و... بالاخره موثر افتاد و احکام اعدام به حبس ابد ‏‎ ‎‏تقلیل یافت. این امر پیروزی بزرگی برای کنفدراسیون به حساب آمد و این سازمان ‏‎ ‎‏جایگاهی در خور را بین مقامات سیاسی و اجتماعی اروپا و آمریکا به دست آورد.‏

‏کنگره پنجم کنفدراسیون در اشتوتگارت آلمان، بین روزهای 25 تا 31 دسامبر 1965 ‏‎ ‎‏(چهارم تا دهم دی ماه 1344) برگزار شد. خبر لغو احکام اعدام نیکخواه و یارانش ‏‎ ‎‏فضای عاطفی شدیدی را در کنگره ایجاد کرده بود. در همین روزها تلگراف نیکخواه ‏‎ ‎‏منصوری، رسولی و دو تن دیگر به کنگره، که متضمن تشکر از سازمان و اعلام ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 241

‏وفاداری تا حصول به رهایی مطلق خلق ستمدیده ایران بود، دریافت شد. همان طور که ‏‎ ‎‏قبلاً گفتم نیکخواه چند سال بعد آزاد شد و انقلاب سفید را همان «رهایی مطلق خلق ‏‎ ‎‏ستمدیده» ارزیابی کرد و در رده مبلغان رژیم و نویسندگان برنامه های رادیو و تلویزیون ‏‎ ‎‏شاهنشاهی در آمد و در ماههای اول انقلاب در دادگاه انقلاب محاکمه و اعدام شد.‏

‏تغییر مواضع نیکخواه، سازمان توده انقلابی را با مشکل بزرگی مواجه ساخت زیرا ‏‎ ‎‏که تمام توان خود را در حمایت از او قرار داده بود، و البته بهانه ای هم دست ‏‎ ‎‏دانشجویان مسلمان داد که عاقبت خروج از اعتدال و پشت کردن به آرمانهای ملت ‏‎ ‎‏مسلمان نتیجه ای جز این ندارد.‏

‏در هیات دبیران منتخب کنگره پنجم سه تن از جبهه ملی، زهره کاویانی، حسن ‏‎ ‎‏ماسالی و منوچهر حامدی و دو تن از سازمان توده انقلابی رحمت خسروی و جمشید ‏‎ ‎‏انور حضور داشتند. کاندیدهای جامعه سوسیالیستها و مذهبیون آرای بسیار پایینی را ‏‎ ‎‏کسب کردند.‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 242