انواع ورع
ابونصر سراج صاحب اللّمع برای ورع سه مرتبه قائل شده است:
1) ورع مبتدیان، پرهیز کردن از امور شبهه ناک است.
2) ورع اهل دل، که مبادا قلوب اینان به اموری غیر از حقیقت متوجه شود.
3) ورع عارفین و واصلان از هر امری که مبادا توجه و نظر آنان را از محبوب و مقصودشان بگرداند؛ زیرا عارف باللّه باید در هرچه بنگرد محبوب خویش را ببیند ما رأیتُ شیئاً و رأیت اللّه قبله و معه و بعده.
شبلی نیز به سه نوع ورع معتقد است:
1ـ ورع به زبان، که از گفتن بسیار و ادای سخنان لغو و بیهوده امساک ورزد.
2ـ ورع به ارکان که نتیجه اش دوری جستن از هر امر مشکوک و حرام است.
3ـ ورع به قلب، که در این مرحله، سالک هر گونه اندیشۀ نادرست و غرض دون شأن انسانیت را در مخیّله خویش راه ندهد، زیرا در ضمیر او نمی گنجد به غیر از دوست کس.
اما برخلاف اقوال فوق، صاحب مجمع البحرین، ورع را چهارگونه می داند.
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 182 1ـ ورع تائبان، که مکلف از گناه و عصیان دوری می کند.
2ـ ورع صالحان، که انسان خداجوی از شبهات و امور شبهه ناک اجتناب می کند.
3ـ ورع متقیان، که سالک طریق دوست از اموری که حرام نشده است به خاطر قرب و راه یافتن به حریم قدسی ربوبی از آنها پرهیز می کند.
4ـ ورع صدیقان، که انسان شیفته و عاشق کمال مطلق از هرچه غیر او باشد، حذر می کند.
امام خمینی(س) پنج نوع ورع را مطرح می فرمایند که عبارتند از:
1ـ ورع عموم مردم، که از ارتکاب به گناهان کبیره پرهیز می کنند.
2ـ ورع خواص از مردم، که از امور مشتبه پرهیز می کنند تا مبادا گرفتار محرمات گردند.
3ـ ورع زهاد و اهل زهد، و آن پرهیز و دوری جستن آنان از امور مباح است؛ یعنی از آن دسته اموری که شرع حرام ندانسته، پرهیز و دوری کنند تا از آلودگی و کدورت مادیات مصون بمانند.
4ـ ورع اهل سلوک، و آن پرهیز کردن آنان از نگریستن به دنیا و نعمتهای آن است؛ زیرا اینان خواستار رسیدن به مقامات معنوی اند و قطع نظر از دنیا را مقدمۀ آن می دانند.
5ـ ورع مجذوبان، پرهیز اینان، پرهیز از مقامات معنوی است؛ زیرا مقصدشان وصول به باب اللّه است و مطمح نظر اینان شهود جمال خداوندی است.
6ـ ورع اولیا، پرهیز اینان از توجه داشتن به غایت است؛ زیرا فانی فی اللّه اند و مستغرق در او، پس چیزی جز حق نمی بینند که بخواهند از آن پرهیز کنند.
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 183 امام این توضیح مختصر را کافی نمی دانند و معتقدند هر کدام از این انواع، شرحی مفصل می طلبد.
پیر هرات برای ورع درجاتی قائل است و آن را چنین تقسیم بندی می کند: وَ هُو علی ثلاث درجات الدرجة الاولی: تجنّب القبائح لصون النفس و توفیر الحسنات و صیانة الایمان.
یعنی سالک طریق حق از محرمات و زشت کاریها دوری می گزیند تا نفس از همراهی فساق در امان بماند و به طور فراوان کارهای نیک و حسنه انجام می دهد تا از ضعف ایمان مصون بماند.
الدرجة الثانیة حفظ الحدود عندما لا بأس به، ابقاء علی الصیانة و التقوی و صعوداً عن الدنائة و تخلصاً عن اقتحام الحدود.
یعنی سالک طریق دوست در این مقام بایستی حدود الهی را حتی در اموری که از آن نهی نشده رعایت کند و از آنچه او را به شک و بددلی می کشاند، دوری جوید تا مبادا تقوایی که در مقام پیشین حاصل است، آسیب ببیند. پس، برای حفظ مقام تقوا و ماندن در آن خود را به پرهیز و احتراز از اموری ملزم می سازد که در شریعت حرمتی ندارد.
الدرجة الثالثة التورع من کل داعیه تدعو الی شتات الوقت، و التعلق بالتفرق و عارض یُعارض حال الجمع. خلاصه آنکه، سالک در این مقام از هر عامل و
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 184 انگیزه ای که او را پراکنده خاطر سازد پرهیز می کند، هر اندیشه ای که ممکن است خاطر او را مشوش سازد، و از هر پیشامدی که او را به تفرقه اندازد و جمعیت خاطر آن را تهدید کند، دوری می جوید. اگر در مرحله قبل، از هر عامل تفرقه انگیزی دوری می جست، در مرحله آخر و پس از رسیدن به مقام جمع، برای حفظ این مقام از آن دوری می جوید؛ یعنی در درجه اول برای رسیدن به مقام جمع کوشش می کند و در درجه نهایی برای حفظ مقام جمع می کوشد.
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 185