5ـ پذیرش نبوت و کتاب هدایت
اگر پذیرفتیم که انسان با یک سلسله حقایق کمالیه به دنیا می آید و می باید با عقل و خرد، این امور فطری بالقوه را فعلیت ببخشد تا دعوی انسانیت و اشرفیت او بر همۀ آفریده ها به ثبوت رسد، در این صورت بهترین هادی و معلم اوست؛ اما از طرف دیگر می دانیم که عقل نیز حدود و محدودۀ خاصی دارد و بیشتر حکما و متفکران، در میزان کارآیی و گستردگی عقل سخنها گفته اند. با آنکه عقل را پیامبر درون می خوانند، اما معتقدند برخی از مسائل و احکام و حقایق عالم هستی، از حوزۀ معرفت عقل بیرون است و عقل قادر به شناخت آنها نیست. بنابراین، اتصال او را به عالمی مافوق و استمداد او از آن عالم را ضروری می دانند؛ چنانکه فارابی، معلم ثانی و حکیم ایرانی، پس از ذکر خصایص زعیم مدینۀ فاضله که آن را به منزلۀ عقل برای بدن می داند، این سروری و زعامت را شایستۀ انبیای الهی و فرستادگان خاص خداوند می داند. از دیدگاه او «نبی» انسانی است که با عقل فعال ـ که همان «روح القدس» و «ملک وحی» است اتصال یافته و با استمداد و مشارکت آن، به تدبیر عالم هستی می پردازد. ابن سینا، فیلسوف شهیر ایرانی، نیز در توضیح معاد جسمانی، خود را از تبیین عقلانی آن عاجز می بیند و علت آن را ناتوانی عقل می داند، و جسمانی بودن معاد را تنها به دلیل ارزشی که برای «وحی» قائل است، از طریق وحی می پذیرد. بدین ترتیب، عقل که خود همواره فرمان می راند، فرمان پذیری را شرط عقل می داند و در مقابل به «وحی» گردن می نهد؛ یعنی «عقل» به ناتوانایی خود اعتراف می کند و با
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 94 فرمان پذیری و اتصال به ملک «وحی» به تعالی خویش همت می گمارد، و از آنجا که هر انسانی با آنکه خود را برخوردار از عقل می داند اما هرگز خود را مصون از خطا و اشتباه نمی داند، فطری بودن «دین» ثابت می گردد. بنابراین، فطرت، به حضور «نبی» به عنوان انسان کامل مرتبط با عقل فعال، و حضور ملائکه به عنوان رسانندگان پیام الهی و انزال کتب آسمانی، کتاب هدایت، و حضور ائمه اطهار به عنوان مفسرین کتاب آسمانی و هشدار دهندۀ آفات و خطرات اذعان دارد، و اینها مسائلی است که فطرت غیرمحجوبه به ضرورت آنها حکم می راند.
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 95