درجات فقر
پیر هرات مقام فقر را بر حسب سالکان طریق به سه درجه تقسیم کرده است:
الدرجة الاولی فقر الزّهاد و هو نفض الیدین من الدنیا ضبظاً او طلباً و اسکات اللسان عنها ذماً او مدحاً و السلامة منها طلباً او ترکاً، و هذا هو الفقر الذی تکلّموا فی شرفه.
انسان سالک در صورتی که نعمتی به دستش رسید بخشش کند و اگر نصیبش نشد آن را مطالبه نکند و در مدح و ذم دنیا زبان نگشاید، زیرا توجه دارد که ذم و ستایش هر دو پرداختن به دنیاست و «زاهد» از این کار مبرّاست. از مطالبه امور دنیوی پرهیز کند؛ یعنی هم در ظاهر و هم در باطن و درون خویش، تعلّق خاطری به امور فانی و زوال پذیر دنیا نداشته باشد چه در جهت ترک آنها و چه در جهت طلب آنها؛ زیرا توجه به ترک دنیا در صورت توفیق آن آفاتی را نیز به دنبال می آورد و انسان سالک را گرفتار و مبتلا می سازد به بلاهایی مانند عجب، غرور... .
پیر هرات در مورد درجه دوم فقر می گوید:
و الدرجة الثانیه الرجوع الی السبق بمطالعة الفضل و هو یورث الخلاص من رؤیة الاعمال، و یقطع شهود الاحوال، و یمحصّ من ادناس مطالعة المقالات.
پس، سالک کوی دوست با نگرش به فضل خداوند متذکّر سابقۀ
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 197 عدمی خود می شود و درمی یابد که وجود و استعداد و استحقاق او نیز مدیون فیوضات الهی است. با فیض اقدس الهی استعداد او تعیّن یافته، و با فیض مقدس کمالات وجودی او به تحقق می رسد. این نگرش او را از پلیدی و آلودگی خودبینی و خودپرستی نجات می بخشد.
و الدرجة الثالثه صحة الاضطرار، و الوقوع فی ید المنقطع الوحدانی و الاحتباس فی قید التجرید. و هذا فقر الصوفیّه.
توضیح آنکه، سالک کوی حقیقت، درماندگی و اضطرار خود را مشاهده کند و ببیند هرچه بر او جاری شده، و هر حکمی که بر او رقم خورده است به حکم سابقه ازلی است و او را در پذیرش و یا عدم پذیرش اختیاری است. در حقیقت او نه صاحب فعلی است، نه وصفی، نه وجودی؛ زیرا صفت و فعل متأخر و عارض بر وجود است و وجود او در اختیار او نیست. او با تمام وجود درمی یابد که همه چیز فانی است جز «وجه» خداوند و خود را در حضرتی حس کند که در آنجا نه اسمی از او باقی است نه رسمی و نه وصفی. بنابراین، به مقام «فنا» راه می یابد پس، «فقر» فانی شدن در معبود و هستی مطلق است، استهلاک در حضرت ربوبی است، از خود به در آمدن و به خالق هستی پیوستن است، از خود فانی شدن و باقی به بقای او گردیدن است.
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 198