توصیه های امام
حضرت امام سفارشها و توصیه هایی به ما داشتند که به پاره ای از آنها اشاره می کنم:
انسان با فطرت پاک و مصفا به دنیا می آید و به تدریج، قلب او بر اثر گناه زنگار گرفته و از فطرت خویش دور می شود. از این رو حضرت امام به ضرورت خودسازی توصیه می کردند که انسان باید به فطرت اولیۀ خود باز گردد و رفته رفته گناهانش را جبران کند و زمینه های مناسب برای درک حقیقت را در خود ایجاد نماید. این بیداری را در اصطلاح عرفان «یَقْظه» می نامند.
توصیه دیگر حضرت امام، فراگیری علم و پرهیز از جهل بود؛ می فرمودند:
مؤمن نمی تواند جاهل باشد؛ لکن مهم این است که در علم در جا نزند و بتواند از آن گذر کند. اگر در علم بماند، خواه ناخواه از خدا دور شدن در پی آن خواهد بود. باید علم را یاد گرفت و با کمک عقل به قلب سرایت داد و زمینۀ نورانیت و ایمان قلب را هموار ساخت. باید قلب، مؤمن باشد
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 49 و زبان در پسِ قلب حرکت کند. انسان اگر توانست تا آنچه را درک کند به قلب بسپارد، موفق خواهد شد.
کتاب «اربعین حدیث» را حضرت امام در چهل سالگی نوشته اند، و تمام معارف آن کتاب، ملکۀ آن حضرت شده بود؛ ملکه از بین رفتنی نیست و در عالم برزخ و قیامت نیز ظهور می یابد. همان عباراتی که در چهل سالگی در این کتاب به کار برده بودند، در آخر عمر نیز به کار می بردند؛ در حالی که مدت زیادی از تألیف آن گذشته و در این فاصله کتابهای فراوانی نوشته بودند. سرّ این مطلب در این است که به آن جملاتی که در «اربعین حدیث» نوشته اند، اعتقاد و ایمان داشته اند.
همان گونه که در روایتی آمده است که: «زبان مؤمن در پس قلب اوست»، مطالب این کتاب در پسِ قلب حضرت امام بوده است. ایشان توانسته علوم الهی را از طریق عقل به قلب خود داده و ملکۀ وجود خود سازد و به طور مسلّم کسی که به این مرحله رسیده باشد، به مرتبۀ اطمینان دست یافته و شایستۀ خطاب اِرْجِعی ِالی ربّکِ راضیةً مرضیةً می گردد.
به این ترتیب در وصیتنامه سیاسی ـ الهی خود فرمودند:
با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص، و به سوی جایگاه ابدی سفر می کنم.
یکی دیگر از توصیه های ایشان، تذکّر به نظم در امور بود و اینکه انسان وقت خود را تنظیم کرده و هر کاری را سر وقت خود انجام دهد. در
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 50 این صورت می تواند تمام کارهای لازم و ضروری خود را انجام دهد.
در جای دیگری می فرمودند:
انبیا آمدند که ما را انسان کنند؛ پس معلوم می شود که ما وقتی به دنیا می آییم، کمالات انسانی در ما بالقوه موجود است و باید با تعالیم انبیا و بهره گیری از قرآن که کتاب انسان سازی است، آن کمالات را به فعلیت برسانیم. به این ترتیب، اول باید نفس و آفات آن را بشناسیم؛ این قدم اول را «عزم» گویند. اگر انسان عزم را جزم کرده و عازم کوی دوست گردد، جوهرۀ انسانیت در او رشد می کند که در غیر این صورت، معلوم نیست به صورت انسان محشور شود. جوهرۀ انسان، «عزم» است و بعد از آن «مشارطه»، «مراقبه» و «محاسبه» مطرح می شود. سالک، نه تنها در ابتدای راه، بلکه در طول راه نیز محتاج به مشارطه، محاسبه و مراقبه است، حتی در مرحلۀ «وصل» نیز به این مراحل نیازمند است.
توصیۀ دیگر حضرت امام این بود که باید نفس اماره را مطیع نفس مطمئنه ساخت. در هر موردی فریب توجیه و مکر نفس اماره را نخورد و خلاف دستورش عمل کرد. در این صورت نفس اماره در طول زمان رام می شود و مطیع نفس مطمئنه می گردد؛ آن وقت لیاقتها، معرفتها، توفیقها و کمالات، یکی پس از دیگری برای انسان حاصل می شود.
و در چهل حدیث می نویسند: آئینه دل را از شرک و نفاق و دورویی پاک کن، و مگذار زنگار شرک و کفر او را طوری بگیرد که به آتشهای عالم پاک نگردد؛ نگذار نور معرفت مبدل بژه ظلمت کفر شود؛ نگذار «فطرة اللّه التی
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 51 فطر الناس علیها» ضایع گردد.
و بالاخره با توصیۀ ایشان در ره عشق به این مقاله پایان می بخشم.
دخترم سعی کن اگر اهلش نیستی و نشدی، انکار مقامات عارفین و صالحین را نکنی و معاندت با آنان را از وظایف دینی نشمری، بسیاری از آنچه آنان گفته اند در قرآن کریم به طور رمز و سربسته و در ادعیه و مناجات اهل عصمت بازتر آمده است و چون ما جاهلان از آنها محرومیم با آن به معارضه برخاستیم.
والسلام
سال 1369
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 52