مناسبت: سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(س)
بسم اللّه الرحمن الرحیم
سرکار خانم طباطبایی ما فرصت را مغتنم می شماریم و وارد اصل بحث می شویم لطفاً بگویید که از چه زمانی با خانوادۀ امام ارتباط پیدا کردید؟ و اولین بار که امام را دیدید خاطرات آن دیدار را بیان کنید.
ـ من در سال 49 ازدواج کردم و در سال 52 با همسر و فرزند نه ماهه ام به عراق رفتیم. نصف شب بود که به خانه رسیدیم. در را خودشان باز کردند و چند دقیقه ای پهلوی ما نشستند و بعد نماز شب را شروع کردند. این مسأله برای من خیلی تعجب آور بود، چون نماز شب که واجب نبود و می توانستند آن را دیرتر بخوانند؛ اما با وجود اینکه علاقه زیادی به احمد آقا داشتند و ایشان را چند سالی ندیده بودند، مشغول نماز شدند.
تمام کارهایشان از نظم خاصی برخوردار بود. بعد از چند روز که آنجا ماندم، متوجه شدم که در هر ساعت چه برنامه هایی دارند. حتی وقتی به ایشان نگاه می کردم، می توانستم حدس بزنم که ساعت چند است. چون دقیقاً روی نظم و برنامه عمل می کردند. به من هم توصیۀ زیادی در مورد نظم و برنامه ریزی داشتند.
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 433 من خیلی از مسائل را نمی دانستم؛ ولی وقتی به اعمال حضرت امام دقت می کردم و از ایشان می پرسیدم، متوجه می شدم که انجام آن مستحب است. مثلاً هوا در تابستان خیلی گرم بود با اینهمه وقتی می خواستند به توالت بروند کلاهی را بر سرشان می گذاشتند. بعداً متوجه شدم که سر باز به توالت رفتن مکروه است. گاهی کلاهشان اتاق بالا بود و ایشان بیست ـ سی پله را برای آوردن کلاه طی می کردند.
یادم می آید که دستشویی حیاط بسیار کوچک بود، ایشان موقع وضو گرفتن در یک گوشه خودشان را جمع می کردند و به زحمت می انداختند. بعداً فهمیدم که می خواهند حتماً موقع وضو گرفتن رو به قبله باشند. یا وقتی می خواستند از خانه بیرون بروند، حتماً به صورت خودشان در آیینۀ کوچکی که در ته حیاط بود، نگاه می کردند. ایشان ما را به پرهیز از برخی از مکروهات توصیه می کردند. مثلاً گاهی که ما با صدای بلند می خندیدیم، می گفتند: اینطور نخندید بهتر است زیرا خنده با صدای بلند مکروه است.
حضرت امام در رابطه با انتخاب همسر برای فرزندانشان چگونه برخورد می کردند و آیا توصیه های خاصی داشتند؟
ـ اول به خانوادۀ خواستگارهایی که برای دخترانشان می آمدند، توجه می کردند تا ببینند آیا با آنها اشتراکاتی دارند. بعد از اینکه خانواده را می پسندیدند، آن وقت با خود پسر صحبت می کردند و بعد از همۀ تحقیقات از خدا طلب خیر (استخاره) می کردند. یادم می آید یک بار از خانم پرسیدم که آیا امام در مورد انتخاب دامادهایشان استخاره هم می کردند؟ ایشان گفتند به این معنا که اگر استخاره خوب آمد قبول کنند و اگر بد آمد رد کنند، نه. امام اعتقادی به این نوع استخاره نداشتند. در مورد
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 434 یکی از دخترهایشان دقیقاً یادم هست که اول وضو گرفتند، بعد سر سجاده نشستند و دو رکعت نماز خواندند و بعد از خدا طلب خیر کردند و اگر توجه به معنای استخاره بکنید می بینید واقعاً معنایش همین است؛ یعنی تا جایی که به ما مربوط بوده، فعالیت کرده ایم، شناساییهای لازم را به عمل آورده ایم و با فکر و نظر خودمان این داماد را مناسب می دانیم، در نهایت از خدا طلب خیر می کنیم.
آیا حضرت امام برای ازدواج، ملاکهای خاصی را توصیه می کردند؟
ـ همیشه تقوای فرد، مورد نظرشان بود. چون اعتقاد داشتند که تقوا بسیار کارساز است. فردی که مسلمان و متقی است، به هیچ کس ظلم نمی کند، طبعاً به زنش هم ظلم نمی کند. مؤمن حق کسی را ضایع نمی کند و بر این اساس حق زنش را هم ضایع نخواهد کرد. همیشه می گفتند: کسی که چهارچوب و ضابطۀ شرعی و اخلاقی برای کارهایش دارد، کار بیهوده نمی کند.
توصیۀ دیگر ایشان راجع به هم کفو بودن افراد بود. طبعاً روحیات یک خانوادۀ روحانی با یک خانواده روحانی دیگر هماهنگتر است. البته ممکن است با یک خانوادۀ دیگری هم جور شوند؛ ولی این به سبب تناسب روحیات دو خانواده است بنابراین، دو توصیۀ مهم امام در ازدواج، یکی توجه به «تقوای فرد» و دیگری «کفو بودن» بود. اصولاً مسائل مادی را ملاک خوشبختی و بدبختی نمی دانستند و به آن اعتقادی نداشتند.
چه نظری راجع به آداب ازدواج و مسائلی چون مهریه داشتند؟
ـ راجع به مهریه دقت داشتند؛ یعنی اعتقادشان بر این بود که دختر باید مهریه داشته باشد و اگر افرادی برای عقد نزدشان می آمدند و مثلاً مهریه را یک جلد کلام اللّه مجید ذکر می کردند، قبول نمی کردند و
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 435 می گفتند چیزی را به عنوان مهر تعیین کنند.
در مورد مبلغ مهریه چه نظری داشتند؟
ـ این بستگی به خانواده ها دارد.
ایشان چه ملاکی را در نظر می گرفتند؟
ـ به عرف توجه می کردند. چون این مسألۀ عرفی است و به خانواده ها مربوط می شود. ممکن است برای خانواده ها ملاکها متفاوت باشد. این مسائل به عرف جامعه برمی گردد. امام عقیده داشتند که در تعیین مهریه باید به حد دختر و خانواده و ملاکی که دارند، توجه کرد؛ ولی در مورد تشریفات دیگر ازدواج اعتقادی نداشتند. بخصوص زمانی که نوه شان با برادرم ازدواج کردند، چون زمان جنگ بود، شدیداً از تشریفات نهی کردند. گفتند: وقت جشن گرفتن و مهمانی دادن نیست. یک مجلس معمولی داشتیم و خریدی هم در حد متوسط جامعه انجام دادیم. در کل، امام معتقد بودند که باید به عرف توجه شود و متناسب با آن عمل کرد.
حضرت امام مهریۀ شما که عروسشان بودید و همچنین دخترانشان را چه مقدار تعیین کرده بودند؟
ـ برای هر کدام از ما یک دانگ خانه تعیین شده بود. البته یک خانه ای که متعارف بود. حالا بستگی دارد به اینکه یک خانه آن موقع پنجاه هزار تومان می ارزید و یک خانه نیز بیست هزار تومان.
چه اموری را جزء وظایف خانم و یا دخترهایشان می دانستند و اگر آن امور انجام نمی شد، ناراحت می شدند؟
ـ احترام ایشان به خانم بسیار زیاد بود و تا آخرین ساعات عمرشان این احترام در اعمال و رفتارشان مشهود بود و به همه حتی پسرشان نیز حفظ این روحیه را توصیه می کردند.
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 436 همان طور که می دانید در اسلام زن در قبال شوهر از نظر کار خانه ـ مثل پختن غذا وظیفه ای بر عهده ندارد. در خانواده وظایف متقابل است. اگر اینجا می گوید کار خانه جزء وظایف نیست؛ ولی از آن طرف، تبعیت و اطاعت زن از شوهر را مطرح می کند تا نظام خانواده مستحکم باشد. روی همین صفات، امام هیچ وقت دستور انجام کاری را به خانم نمی دادند. خانم می گویند: وقتی یک دکمه پیراهنشان می افتاد، می گفتند: می شود این را بدهید بدوزند؟ نمی گفتند: خودت بدوز. یا احیاناً اگر روز بعد دوخته نشده بود، نمی گفتند: چرا ندوخته اید؟ می گفتند: کسی نبود بدوزد؟ تا آخر عمرشان هیچ وقت آمرانه با خانم صحبت نکردند.
از یک طرف این نحوۀ رفتار در زندگی امام مطرح بود؛ ولی از طرف دیگر قیودی نیز داشتند. مثلاً خانم می گفتند که وقتی می خواستم با خانواده های جدید رفت و آمد کنم باید با امام مشورت می کردم.
ابتدا هم به خانم گفته بودند که ملاکشان خلاف شرع نکردن و عمل به واجبات است. مثلاً در آن زمان پوشیدن لباس آستین کوتاه در خانه برای دختر روحانی پسندیده نبود؛ ولی امام می گفتند که در خانه اشکال ندارد، چون خلاف شرع نیست؛ اما در بیرون از خانه باید کاملاً پوشیده باشید. یا پوشیدن لباس زرد، سرخ، آبی و... را در خانه مسأله ای نمی دانستند و می گفتند: در رنگ قیدی ندارم در خانه هر طور می خواهید بپوشید؛ ولی به شرط آنکه خلاف شرعی در آن نباشد.
انسان با دیدن اعمال و رفتار امام احساس می کرد که ظاهر و باطنشان یکی است. اگر می خواستند به ما بگویند که دروغ نگوییم، با اعمالشان نشان می دادند که دروغ، مذموم و کار آدم زبون و پست است.
در رابطه با تحصیل و اشتغال خانمها چه نظری داشتند و آیا در این باره
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 437 توصیه هایی به دخترانشان می کردند؟
ـ ایشان معمولاً در مسائل خانوادگی بچه هایشان دخالت نمی کردند، بخصوص بچه ای که ازدواج کرده و رفته بود؛ البته نسبت به پسر و خانوادۀ پسری تعیین تکلیف بیشتری داشتند؛ ولی حتی در نامگذاری نوه هایشان هم نظر نمی دادند؛ البته اگر کسی می آمد و نظرشان را می پرسید، جواب می دادند. بر این اساس در ارتباط با تحصیل دخترانشان نمی گفتند که حتماً دنبال فلان رشته بروند و یا آن رشته را نخوانند. فقط توصیه می کردند که دنبال تحصیل علم بروند. به همین خاطر زمانی که نوه هایشان به سن تحصیل رسیدند و برخی مراحل دانشگاهی را هم طی کردند؛ امام همیشه مشوق ادامۀ تحصیل آنها بودند. خانم تعریف می کنند زمانی که به قم آمدند، چون قبلاً تا کلاس هشت یا نهم درس خوانده بودند، از امام خواستند که به ایشان درس بدهند و امام هم همین کار را کردند و مشوق خانم برای مطالعه بودند. منتها تأکید می کردند که مراقب باشید علم برایتان حجاب نشود.
حضرت امام چه نظری در مورد اشتغال زنان داشتند؟
ـ می گفتند: اشتغال زن اشکالی ندارد؛ البته تا حدی که به خانواده لطمه نخورد؛ چرا که زن را مربی جامعه می دانستند و چون خانواده هم یک واحد جامعه است، نقش زن را در تحکیم خانواده خیلی مؤثر می دانستند. حتی معتقد بودند که زن قادر است مرد بد را هم اصلاح کند؛ یعنی اگر محیط خانواده درست باشد، بچه ها هم سالم و صالح بار می آیند. بنابراین، وقتی زن می تواند کار خارج از خانه داشته باشد که به خانواده اش صدمه نخورد. درست است که پدر مسئول شرعی فرزند است؛ ولی اگر بچه خلافکار باشد، پدر در پیشگاه خداوند مؤاخذه
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 438 می شود، ولی نقش مادر را خیلی تعیین کننده می دانستند و به تربیت بچه ها خیلی اهمیت می دادند. گاهی که ما شوخی می کردیم و می گفتیم پس زن باید همیشه در خانه بماند، می گفتند: شما خانه را کم نگیرید، تربیت بچه ها کم نیست. اگر کسی بتواند یک نفر را تربیت کند، خدمت بزرگی به جامعه کرده است. ایشان حتی معتقد بودند که تربیت فرزند از مرد نمی آید و این کار دقیقاً به زن بستگی دارد. چون عاطفۀ زن بیشتر است و قوام خانواده هم باید بر اساس محبت و عاطفه باشد.
امام عزیز در مورد فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی خانمهای بیت چه می گفتند؟
ـ ما را منع نمی کردند؛ البته مسأله ای که برایشان خیلی اهمیت داشت، این بود که مبادا از موضعمان استفاده شود؛ ما را از تصدی پستهای حساس منع می کردند. مثلاً دوست نداشتند دخترشان نمایندۀ مجلس شود، چون می گفتند: دلم نمی خواهد این احساس و توهّم پیدا شود که به خاطر منسوب بودن به من، دخترم فلان پست را گرفته است. یا می گفتند: ما انقلاب نکردیم که پست بین خودمان تقسیم کنیم و اصلاً برای اینکه این شائبه در ذهن مردم به وجود نیاید، دنبال این کارها نروید. هزار جور کار دیگر هست که می توانید آنها را انجام دهید.
دخترشان خانم مصطفوی در قم مشغول کار بودند و مؤسسۀ خیریه ای دایر کرده و آن را اداره می کردند؛ و امام ایشان را به این کار خیر تشویق می نمودند. بنابراین، با حفظ تمام موازین شرعی هیچ منعی برای کار یا تحصیل قائل نبودند.
آیا توصیه ای از حضرت امام درباره کمک مرد به همسرش در خانه به یاد دارید تا زن هم بتواند با آرامش خاطر بیشتری در زمینه های اجتماعی و
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 439 سیاسی و فرهنگی فعالیت کند؟
ـ به آن معنی، چیزی در یادم نیست؛ ولی خانم می گفتند که چون بچه هایشان شبها خیلی گریه می کردند و تا صبح بیدار می ماندند، امام شب را تقسیم کرده بودند؛ یعنی مثلاً، دو ساعت خودشان از بچه نگهداری می کردند و خانم می خوابیدند و دو ساعت خودشان می خوابیدند و خانم بچه را نگه می داشتند؛ ولی روزها مشغول درس و بحث بودند و فرصتی برای نگهداری بچه ها نداشتند. فرزندانشان نیز تعریف می کنند که امام با آنها بازی می کردند؛ یعنی بعد از تمام شدن درس، ساعتی را به بازی با بچه ها اختصاص می دادند تا کمک خانم در تربیت بچه ها باشند.
امام به پسر و نوه هایشان القا می کردند که انتظار کار از زنشان نداشته باشند. اگر کردند، محبت کرده اند. البته به دخترها هم توصیه می کردند که کار بکنند. در ابتدای عقد نصیحت می کردند که سعی کنید با هم رفیق باشید. اگر مرد هستی و در بیرون از خانه هزاران مسأله داری، وقتی به خانه می آیی ناراحتیهایت را پشت در بگذار و سعی کن با لطف و مهربانی، داخل خانه شوی. از آن طرف به زن هم توصیه می کردند که تو هم ممکن است در خانه خیلی کار کرده و خسته باشی؛ ولی خستگی ات را به شوهرت منتقل نکن. به استقبالش برو و زندگی گرمی برای خودتان درست کنید. تا همین اواخر تا وقتی که خانم سر سفره نمی آمدند، خودشان دست به غذا نمی زدند. گاهی که ما زودتر دست به غذا می بردیم، نمی گفتند: چرا صبر نمی کنید؟ می گفتند: خانم نیامدند؟ چند بار ایشان را صدا می زدند. گاهی خانم می آمدند و می گفتند: آقا، آخر من مهمان دارم، شما بخورید، من باید غذا را بکشم بعداً می آیم.
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 440 احترام به خانم را لازم می دانستند و این رفتارشان در بقیۀ افراد هم اثر می گذاشت.
آیا ایشان قائل به منعی در پوشیدن لباسهای رنگ روشن بودند؟
ـ در پاریس وقتی خواهرانی با مانتو و روسری و مقنعه خدمتشان رسیده بودند، از ورودشان ممانعت به عمل نیاوردند. در حالی که اگر مردی داخل اطاق می شد و مثلاً انگشتر طلا به دستش بود، از او می خواستند که انگشترش را در بیاورد. بنابراین، نوع برخورد امام با آن خانمها می رساند که پوشش آنها اشکال نداشته، و روی رنگ هم نظر خاصی نداشتند. جز اینکه در کل معتقد بودند که پوشش نباید مفسده انگیز باشد. البته چادر را بهتر می دانستند، چون معتقد بودند برازنده تر است و سمبل انقلاب اسلامی است.
امام در نوشته های خودشان از مقدس نماها بسیار می گفتند، به نظر شما آنان چه نظرهایی راجع به زن داشتند که با نظر ایشان مخالف بود؟
ـ این بحث مفصلی دارد. امام در زمینه های مختلف از دست این گروه که دید ارتجاعی داشتند، نالیده اند. البته شاید این افراد خودشان هم نمی دانند؛ ولی امام اعتقادشان بر این بود که برخی از آنها تعمداً این القائات را می کنند. یادم می آید در اول انقلاب یکی از این آقایان که نمی خواهم نامش را ذکر کنم، نزد امام آمدند و گفتند: شما الآن خیلی قدرت دارید و هر کاری که می خواهید، می توانید در ایران انجام دهید. بیایید از این قدرت تان استفاده کنید و دستور دهید تمام خانمها از ادارات به خانه هایشان برگردند و کار نکنند. البته این یکی از خواسته هایشان بود. گفتند: الآن فلان آقا اینجا بود و چنین خواسته ای در مورد شما زنان داشت. من خندیدم و گفتم: این آقا با آن وجهه آمده بود تا این خواسته را
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 441 طرح کند. گفتند: بله؛ ولی واقعاً چطور اینها متوجه نیستند؟ مگر از نظر ادارۀ مملکت امکان دارد که فردا بگویند همه زنها در خانه بنشینند؟ برخی وزارتخانه ها نصف پرسنلشان زن است. اینها چون توجه به مسائل ندارند، یکمرتبه حکم می کنند.
دیدِ مقدس نماها نسبت به زن اینچنین بود. می گفتند: چه معنی دارد زن برود کار کند و مرد به خانه بیاید و ببیند غذای شبش آماده نیست. بعضیها می گویند که حضرت امام زنها را گستاخ کرده اند. یکی می گفت: «امام به زن شخصیت داد.» اگر این جمله را بشکافیم، می بینیم که امام به ما آموختند که حقوقمان چیست. زنها را متوجه حقوق از دست رفته شان کردند، پس ایشان افشاگری و روشنگری کردند. و همواره از دست مقدس نماها فریاد می زدند.
در مورد تعدد زوجات چه توصیه ای داشتند؟
ـ امام عدالت را بسیار مهم می دانستند و می گفتند: بعید است مردی بتواند در این باره عدالت را رعایت کند مطلع هم هستید که خود و فرزندانشان نیز هر کدام یک همسر اختیار کردند و این مسأله را طوری القا می کردند که اصلاً از مردی که خلاف این عمل را بکند بدشان می آید. این مسأله برایشان قبیح و ناپسند بود.
البته باید به شرایط جامعه هم توجه کرد، چون یک وقت ممکن است تعدد زوجات از نظر اداره جامعه ضرورت داشته باشد. بنابراین، می توان بر روی فلسفۀ آن بحث کرد؛ اما واقعاً چه کسی می تواند عدالت را رعایت کند؟ چون عدالت که فقط به معنای خرید یک نان برای این و یک نان برای آن دیگری نیست. در سایر موارد هم باید عدالت داشته باشد. نقل می کنند در زمانی که حضرت امام شاگرد یک روحانی بودند، وقتی
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 442 شنیدند که آن آقا ازدواج مجدد کرده است، نزدشان رفتند و از آن آقا که استادشان بود، علت این کار را پرسیدند. و آن روحانی در جواب گفته بود که این قضیه به شما ارتباطی ندارد. آنطور که می گویند، امام بلند شدند و خانۀ آن مرد را ترک کردند و دیگر به آن خانه نرفتند. چون آن مرد هیچ دلیل موجّهی برای ازدواج مجدد نداشته است.
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 443
کتابیک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه 444