من بچه قم هستم ولی تقریبا نزدیک 45 سال است که در تهران زندگی
کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 3 می کنم. در سال 1343 که حضرت امام از زندان آزاد شده بودند مادر تهران سکونت داشتیم. با شنیدن خبر آزادی امام ما هم به قم به دیدار ایشان رفتیم و یک هفته در قم ماندیم.
در طول آن یک هفته هر روز به منزل ایشان می رفتیم و در صف جمعیت می ایستادیم و ایشان را زیارت می کردیم. ظهر که می شد پشت سر امام به نماز می ایستادیم. در پایین اتاقی که حضرت امام می نشستند زیر زمینی بود که مردم در صف منظم به دست بوسی ایشان می آمدند و سپس از طریق آن زیر زمین از منزل خارج می شدند. من نیز همانند مردم دست ایشان را می بوسیدم و از طریق زیر زمین دوباره به حیاط می آمدم و خودم را برای نماز آماده می کردم.
کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 4