در بیت امام بنده مخارج روزمره منزل امام، دفتر و نیز منزل حاج احمد آقا را بر عهده داشتم. مخارج منزل حضرت امام توسط آقای حسن صانعی پرداخت میشد. بچهها میرفتند خرید میکردند و ماهیانه صورت حساب را به من میدادند و پولش را از من میگرفتند. من هم آن صورت حسابها را جمع میکردم و روی یک برگه مینوشتم و خدمت آقای صانعی میدادم، آقای صانعی هم آنها را خدمت امام میداد و بودجهاش را از امام میگرفت. امام برای خودشان مشخص کرده بودند که خرج ماهیانه منزلشان باید بیست هزار تومان باشد اگر کمتر بود که چه بهتر ولی نباید از بیست هزار تومان بیشتر میشد.
یک روز از سوی دفتر یک شوفاژکاری به منزل دختر حضرت امام ـ همسر آقای بروجری ـ رفت و تعمیراتی در موتورخانه منزل ایشان انجام داد که هزینهاش ششصد تومان بود. من آن پول را پرداخت کردم. چند روز بعد هم مبلغ هزار و چهارصد تومان بابت تعمیر ماشین آقای انصاری دادم که در حال ماموریت خراب شده بود. دو سه ماهی از این قضایاگذشت و من دیدم که پولی به من داده نشد. پیش خودم فکر کردم که اگر آن دو حساب را در برگه صورت حساب ماهانه امام بنویسم اشکالی ندارد لذا آن مبلغ را در صورت حساب دفتر حضرت امام نوشتم و به آقای صانعی دادم. آقای صانعی آن مبلغ را به من داد و به خدمت امام رفت تا وجه آن صورت حسابها را از امام دریافت کند.
کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 29 امام معمولا تمام صورت حسابها و هزینهها را دوباره بررسی میکردند. طبق عادت آن ماه هم آن صورت حساب را بررسی کرده بودند و وقتی آن دو مورد هزینه را دیده بودند حاج احمد آقا را صدا کرده و گفته بودند این صورت حساب مال ماست؟ حاج احمد آقا گفته بود بله. امام پرسیده بودند کی این خرجها را کرده؟ گفته بودند میریان. امام پرسیده بودند این دو مورد چی است؟ حاج احمد آقا گفته بود نمیدانم، میروم از خود میریان میپرسم.
همان روز دیدم که حاج احمد آقا آن صورت حساب را در دست گرفته و وارد دفتر شدند و به من گفتند: میریان، این پول را شما گرفتهاید؟ عرض کردم: بله. گفتند: این صورت حساب را شما دادهاید؟ گفتم: بله. فرمودند: موضوع این دو قلم حسابی که در صورت حساب نوشتهاید چیست؟ گفتم: این هزینه تعمیر شوفاژخانه خواهرتان است که من پای حساب امام نوشتم. گفت: خیلی خوب، سپس خدمت امام رفت و دوباره برگشت و گفت فلانی،امام فرمود یا برای کسی خرج نکن یا اگر خرج کردی باید از خودش بگیری از این به بعد هم خرج هر کسی را پای حساب خودش بنویس و من ده شاهیاش را هم قبول ندارم. اگر برای من که پسر امام هستم یک عدد نان گرفتی پولش را از من بگیر و آن را در صورتحساب امام ننویس. این موضوع نشان میدهد که امام در خرج خانه خیلی دقیق بودند. ایشان با آنکه رهبری سیاسی ـ الهی بودند و بر کل جریانات انقلاب نظارت داشتند اما این موضوع سبب نمیشد که ایشان بر خرج خانهشان نظارت نداشته باشند.
کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 30