آقای دکتر منافی پدرش را برای اصلاح دندانهای حضرت امام میآورد.
کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 13 خود دکتر یک فرزندی داشت که او را هم با خودش میآورد. روزی آن پسر دستهایش راشست و از داخل جعبه دستمال کاغذی یک دستمال بیرون کشید و دستهایش را خشک کرد و در همان حین دوباره به سمت جعبه دستمال کاغذی دست بُرد تا دستمال دیگری بردارد که حضرت امام دستش را گرفتند و فرمودند، همان یک دستمال برای خشک کردن دست و صورت کافی است. امام تا این حد حساس بودند و ملاحظه کسی را نمیکردند.
کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 14