در سال 1364 چند تا دستگاه کت و مانیتور آوردند و یک اورژانس کوچک در بیت درست کردند. این اقدامات به خاطر این بود که اگر احیانا قلب آقا گرفت بتوانند به سرعت اقدامات پزشکی را انجام دهند. پس از نصب آن دستگاه ها به نظرم آقای دکتر نور بالا بود که پیشنهاد داد که ای کاش می شد قبل از استفاده از این دستگاه ها بر روی قلب امام می توانستیم آنها را روی فرد دیگری آزمایش کنیم. این خاطره را که می گویم امیدوارم به حساب ریاگذاشته نشود.
دکتر نور بالا گفته بود که چون این دستگاه ها از خارج وارد شده اند احتمال دارد خارجی ها شیطنت هایی کرده باشند و توطئه هایی در کار باشد لذا آزمایش و امتحان کردن آنها ضروری است.
آن روز من هم آنجا ایستاده بودم و برای اینکه این دستگاه روی من آزمایش شود اعلام آمادگی کردم. اقدامات و هماهنگی های اولیه انجام شد. به نظرم روز قدس بود که یک نامه محرمانه هم نوشتم که اگر اتفاقی برایم افتاد اعلام شود که مریض بودم. آن فرد خارجی که مسوول نصب دستگاه بود تا مرا دید گفت دیوانه شدی! تو که سالم هستی برای چه می خواهی این دستگاه را روی قلبت آزمایش کنیم؟ امکان خطر فراوان
کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 229 است! البته او به انگلیسی می گفت و مترجم آنها را به فارسی به من توضیح می داد. من در جواب به او گفتم که جمهوری اسلامی از این عاشقان خمینی زیاد دارد. اگر بخواهند قلبمان را در اختیار آقا می گذاریم. خلاصه امتحان و تست با موفقیت انجام شد و اتفاق خاصی هم برایم پیش نیامد. آنها به من توصیه کردند که یکی دو روز همان جا بخوابم و استراحت کنم اما من به حرف هایشان گوش نکردم و بلند شدم و رفتم سر کار خودم.
کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 230