سران سه قوه و سایرین برای وداع باحضرت امام آمدند. همه گریه میکردند. در این حالت آقای هاشمی گفت که کسی گریه نکند چون کسی از فوت امام خبر ندارد. گریه نکنید و ساکت باشید. ممکن است خدای ناکرده اتفاقاتی بیفتد. فعلاساکت باشید تا مقدماتی را فراهم کنیم. در این هنگام من و چند نفر دیگر کنار حضرت امام رفتیم و قرآن خواندیم.
در این اثناء محل غسل و کفن حضرت امام را مهیا نمودند و به ما گفتند، محلهایی از بدن امام که بر اثر سرم یا سوزن خونی شده آنها را برطرف کنید و آقا را برای غسل و کفن آماده نمایید. مادر کنار امام بودیم که او را غسل و کفن دادند. منتهی چون حضرت امام عاشقان و علاقهمندان زیادی داشتند و ممکن بود آنها با دیدن پیکر مطهر امام به دلیل علاقه زیاد هجوم بیاورند و خدای ناکرده آسیبی به بدن مطهر امام وارد شود، لذابلافاصله پس از غسل و کفن، جنازه حضرت امام را به طور مخفیانه با چند نفر دیگر به سردخانهای که نزدیک بیمارستان بود بردیم.
کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 64 البته این نکته لازم به گفتن است که تا پیش از رحلت حضرت امام کسی از وجود آن سردخانه خبر نداشت و ما چند روز پیش از رحلت امام به وجود آن سردخانه پی برده بودیم و آنجا را برای نگهداری میوه و چیزهایی دیگر آماده کرده بودیم. خود این سردخانه سبب خیری بود که آسیبی بر بدن حضرت امام وارد نشود.
کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 65