به توصیه دکتر و به اتفاق یکی از پرستارها خدمت پیکر حضرت امام رسیدیم و قرار شد وسایل پزشکی و سرم و اینها را از بدن امام جدا
کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 209 کنیم. این کار را کردیم و سپس بدن امام و جای بخیه ها را با پنبه و مواد مخصوص تمیز کردیم. قرار شد فردا مجلس خبرگان تشکیل شود. در داخل دفتر شماره تلفن اعضای مجلس خبرگان در شهرستان ها را می گرفتیم و آقایان ]آیت الله[ مومن و طاهری صحبت می کردند و اعلام می کردند که فردا جلسه خبرگان است و لازم است آقایان حتما شرکت کنند. البته به آنها نمی گفتند که حضرت امام رحلت کرده اند.
ساعت 12 شب تصمیم گرفتند حضرت امام را غسل دهند یکی دو تا تخت آماده کردیم و جنازه را به اتفاق دو سه نفر به داخل بیت امام انتقال دادیم همان بیتی که حضرت امام مدت ها آنجابودند و برای دست بوسی و ملاقات باشخصیت ها در همان منزل استقرار داشتند.
به هنگام شستشوی بدن مطهر امام جمعیت زیادی بودند اما حاج احمد آقا فرمودند آقایان تشریف ببرند. همه بیرون رفتند و آقایان جمارانی، صانعی، توسلی، کفاش زاده، سراج، بهاء الدینی، سید محمد هاشمی، میریان و فراهانی و حاج عیسی ماندند. دو ـ سه نفر از برادران جماران هم به پیشنهاد آقای جمارانی حاضر بودند از جمله پسر کربلایی حسن، محمد عرفاتی، امیر آقاخواهرزاده آقای جمارانی و آقایی به نام محمد. آقای جمارانی به حاج احمد آقا عرض کرد که این آقایان مدتی اینجا زحمت کشیده اند و اگر اجازه بدهید بمانند. خلاصه بنده به همراه آقای هاشمی جنازه را از بیمارستان به منزل انتقال دادیم. حاج عیسی مسوول شستشو شد و آقای توسلی هم نیت می کرد برای اینکه غسل را انجام بدهند.
پس از شستشو میزی رادر یک سمت قرار دادند که کفن انجام دهند.
کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 210 یادم هست که کفن را از خانۀ آقای جمارانی یا خانۀ آقای خوئینی ها گرفتم و آوردم. به سه راه بیت که رسیدم به جمعیتی برخوردم که مدام از حال آقا سوال می کردند. من هم چیزی نگفتم چون قرار بود تا فردا اعلام نشود. کفن را آوردم و حضرت امام راکفن کردند سپس جنازه را به داخل سردخانه ای که آنجابود انتقال دادیم.
کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 211