پیکر مطهر حضرت امام از مصلا به بهشت زهرا انتقال یافت. ناگهان خبر دادند که ازدحام جمعیت زیاد است و نمیشود جنازه را دفن کرد و چارهای نداریم جز اینکه جنازه را برگردانیم. جنازه مطهر امام با هلیکوپتر برگردانده شد. من رفتم جنازه را از هلیکوپتر تحویل بگیرم که آقای
کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 65 ناطق نوری که خیلی هم خسته به نظر میآمد به من گفت که برو کنار. ایشان خیلی هم ناراحت بود. من کنار رفتم و به دنبال آن سردخانه را آماده کردیم و پیکر مطهر آقا را به سردخانه آوردیم. بلافاصله به خانه آمدم و مقداری چلوار برای کفن حضرت امام بردم. چون کفن امام را به عنوان تبرک پاره کرده و برده بودند. یک کفن هم به عنوان احتیاط کنار حضرت امام گذاشتیم که اگر دوباره مسالهای پیش آمد از کفن در مضیقه نباشیم. شخصی یک برد یمانی آورده بود و فردی دیگر دعای جوشن کبیر را روی کفن نوشته بود که ما همه اینها را روی سینه امام قرار دادیم. تصمیم گرفتند پیکر حضرت امام را آن روز دفن نکنند. اما ساعت 3 بعداز ظهر نظرها برگشت چون احتمال میدادند فردا هم همین تجمع جمعیت باشد و خاکسپاری آقا سخت شود لذا بعد از ساعت 3 پیکر امام را به خاک سپردند.
کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 66