یکبار آقای کیانی از امام در خواست کرده بود که به پناهگاه بروند؟ آقا فرموده بودند مگر پاسدارهایی که پست میدهند پناهگاه دارند که من هم
کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 231 داشته باشم.
مستقیما بچههای دفتر تقاضا کرده بودند که اجازه بدهید پناهگاه بسازند. چند پناهگاه بتنی پیشساخته آوردند که امام قبول نکردند و فکر میکنم که آقای کیانی با آقای حسن کریمی و گروهی دیگر این درخواست را کردند.
شبی وزارت اطلاعات خبر داد که امشب هواپیماهای عراقی قصد دارند جماران را بمباران کنند یا اینکه موشک به سمت جماران تنظیم شده است. آن شب مسوولان بیت میدانستند که اگر واقعیت را به آقا بگویند، امام حاضر به ترک جماران نخواهند بود با یک ترفند ایشان را از جماران خارج کردند. اینکه گفتند شما ناراحتی قلبی دارید و امشب حتما باید به بیمارستان انتقال پیدا کنید. یادم هست که امام در ابتدا گوش نکردند و گفتند نیازی نیست حالم خوب است و همین جا میمانم. آن شب، شب حساسی بود مدام خبر میدادند که موشک دشمن شارژ شده، تا سه ربع دیگر شلیک خواهد شد و ... سرانجام خود حضرت امام پذیرفتند که از جماران بروند.
حاج احمد آقا هم آنجا بودند. امام نماز رابه جماعت خواندند و رفتند.
کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 232