حضرت امام در طول شبانهروز هر چند ساعت یکبار قرص میخوردند. ما لیوان را پر از آب میکردیم و به ایشان میدادیم تا قرصشان رامیل کنند. ایشان قرصشان را با مقداری از آبِ لیوان میخوردند و باقیمانده آب را دور نمیریختند بلکه کاغذی روی آن میگذاشتند تا گرد و غبار به داخل لیوان وارد نشود و دقایق و ساعاتی بعد که میخواستند قرص بخورند همان آب لیوان را میخوردند.
کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 12 امام در مصرف آب خیلی صرفهجویی میکردند من خودم بارها دیدم ایشان وقتی وضو میگرفتند یک مشت را پر از آب میکردند و شیر آب رامیبستند و با آن آب صورتشان را میشستند، دوباره شیر آب را باز میکردند و مشتشان را پر از آب میکردند. یعنی هر دفعه یک مشت آب بر میداشتند و مواظب بودند آب زیاد مصرف نکنند.
روزی در حیاط مشغول آب پاشیدن به درختها بودم. حضرت امام در حال عبور از حیاط بودند. تا مرا دیدند فرمودند که این آبِ خوردن نباشد که اینگونه میپاشی؟ عرض کردم نه، آقاجان این آبِ چاه است. فرمودند آب چاهی نباشد که مردم از آن استفاده میکنند؟ گفتم نه آقا جان، این آبِ چاهی است که فقط برای آب دادن به گل و درخت حفر شده است. دیگر حرفی نزدند.
روز دیگر که تشریف آوردند من آب میپاشیدم. فرمودند که همین آبِ چاه را هم زیاد مصرف میکنی. که از آن به بعد آب پاشی را به افراد دیگر محول کردم.
کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 13