با فرار سیدن ایام ماه مبارک رمضان حضرت امام به بنده دستور میفرمودند که بالای پشتبام برو و ببین که ماه را میتوانی ببینی یا نه. من هر شب بالای پشتبام میرفتم چه اول ماه وچه آخر ماه، آسمان را نظاره میکردم و میآمدم و به ایشان خبر میدادم. دستور دیگر ایشان در ماه مبارک رمضان این بود که ملاقاتهایشان قطع شود. ایشان در ماه مبارک رمضان با هیچ کسی ملاقات نداشتند.
میفرمودند که برای مردم ایجاد مزاحمت میشود آنها با دهان روزه مجبورند بیایند و در صف بایستند و معطل شوند و وقت خودشان را صرف دیدار من کنند، لذا میفرمودند که ملاقات نباشد. البته با فرصت
کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 17 بدست آمده در ماه مبارک رمضان حضرت امام بیشتر مشغول خواندن نماز و قرآن میشدند. حضرت امام به قرآن واقعا علاقه داشتند و همیشه قرآن میخواندند.
معمولا خودشان میفرمودند که چند جزء قرآن میخوانند ولی حاج احمد آقا چند مرتبه فرمود که حضرت امام در ماه مبارک رمضان پنج مرتبه قرآن ختم میکنند. حدس خود من این است که ایشان در روز سه جزء قرآن میخواندند.
روزها ساعت 6 میآمدند و در اتاق محل کارشان که به غیر از ماه رمضان محل ملاقات مردم و شخصیتها بود روی نیمکت مینشستند و شروع میکردند به خواندنِ قرآن. من گاهی برای انجام امور وارد اتاق میشدم، میدیدم که ایشان همیشه قرآن را روی دست دارند از اینرو روزی به یکی از برادرانی که در پادگان بلال بود گفتم که شما میتوانید یک رحل بلند درست کنید که حضرت امام قرآن را روی رحل بگذارند و به هنگام تلاوت قران دستشان درد نگیرد. ایشان قبول کرد و دستور داد رحلی درست کردند و من آن را خدمت حضرت امام بردم. امام عادتشان بر این بود که اگر کسی چیزی میآورد ایشان تشکر میکردند. نمیگفتند من نمیخواهم، چرا این را درست کردهای؟ تشکر میکردند. خلاصه من آن را خدمت امام بردم و ایشان قرآنشان را روی رحل گذاشتند و از آن شخص تشکر و قدردانی کردند.
دستور دیگر حضرت امام در ماه مبارک رمضان این بود که ما نباید در آن ماه در بیت اجاق روشن میکردیم. با اینکه دکترها گفته بودند روزه برایشان ضرر دارد ولی ایشان اجازه نمیدادند برایشان ناهار درست
کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 18 کنم و میفرمودند شعله اجاق روشن نشود.
یک بار آخرهای ماه مبارک رمضان بود که ایشان به من فرمودند اول فجر فردا با آقای توسلی به بلندی های لشکرک بروید و ببینید فجر چه موقع است زمان دقیق آن را معین کنید. موضوع را به آقای توسلی گفتم اما متاسفانه به دلیل مشغلههای کاری آقای توسلی نتوانستیم این دستور امام را اجرا کنیم.
یادم هست که ایشان حلول ماه شوال را به دقت پیگیری میکردند. از لندن زنگ زدند و خدمت آقا عرض کردند که آقای خویی عید اعلام کردهاند آیا ما به پیروی از ایشان افطار کنیم یانه؟ ایشان فرمودند آقای خویی در محیط خودش میتواند حکم کند از آن گذشته افق آنجا با اینجا فرق میکند و ممکن است ماه در آنجا قابل رویت باشد و اینجا نباشد. آن آقایانی که زنگ زده بودند وقتی جواب امام را گرفتند چون مقلد امام بودند روزهشان را افطار نکردند. ایشان مدام از چند نفر سوال میکردند که با قم تماس گرفتید؟ آیا کسی از حوزه علمیه قم ماه را ندیده است؟ آیا در مشهد کسی ماه را ندیده است؟ جواب میآمد که مثلا در قم یا مشهد یا کرمانشاه علما ماه را دیدهاند. امام سوال میکردند که چه کسی دیده است؟ وقتی اسم آن عالم را میپرسیدیم آن وقت امام قبول میکردند. در این زمینه خیلی ملاحظه و دقت میکردند.
آن چیزی که من دیدهام این بود که حضرت امام ساعت 2 بعد از نیمه شب بلند میشدند. اول نماز میخواندند بعد هم مشغول مطالعه قرآن میشدند و نزدیکیهای صبح هم مشغول مناجات میشدند. گریه میکردند، ضجه میزدند و مناجات میخواندند به گونهای که صدایشان
کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 19 تا بیرون از اتاق میآمد. البته من قرآن سرگرفتن امام را در ماه مبارک رمضان ندیدم. پیش امام رفتن هم اینگونه نبود که هر کسی هر موقع دلش خواست برود و ببیند امام چه میکند اما من میرفتم و از پشت شیشه اتاق میدیدم که امام مشغول تلاوت قرآن و یا نماز و یا مناجات هستند.
کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 20