بعد از شهادت شهید مظلوم دکتر بهشتی، حضرت امام شهید صدوقی را یک مدت به جماران، خانه حاج احمد آقا آوردند. آن ایام توفیق نصیب من شد و حاج احمد آقا به من فرمودند که کنار شهید صدوقی بمانید. من کنار شهید صدوقی ماندم. شب ها را هم آنجا بودم. شهید صدوقی که شب ها برای نماز شب بیدار می شدند من هم از خواب می پریدم و ایشان را که می دیدم فکر می کردم دارد نماز صبح می خواند می رفتم وضو می گرفتم و پشت سر ایشان می ایستادم و وقتی می خواستم اقتدا کنم ایشان با دست اشاره می کردند که نه، یک مقدار صبر می کردم، ایشان نمازشان را که تمام می کردند به من می فرمودند: هنوز نماز صبح نشده حالااگر می خواهی نماز شب بخوانی، بخوان. سپس نمازشان را ادامه می دادند و وقتی زمان نماز صبح فرامی رسید می فرمودند حالا می خواهی نماز بخوانی بیا. من هم می آمدم و دست راست ایشان به فاصله نزدیک
کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 167 می ایستادم. نمی گذاشت خیلی عقب به ایستم و حدود 25 سانتی متر عقب و پشت سر ایشان نماز صبح را می خواندم. نفر بعدی که می توانم بگویم که مثلاقدم جای پای حضرت امام می گذاشت، شهید صدوقی بود. خداوند به حق زهرای مرضیه مقام و منزلتشان عالی است متعالی کند و به حق محمد و آل محمد به واسطه آن بزرگان خدا ما را بیامرزد و بتوانیم پیروشان باشیم.
کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 168