مصاحبه با آقای دکتر بیآزار شیرازی
نقش حضرت امام (س) در بهرهگیری از فرهنگ عاشورا جهت برپایی و به ثمر رساندن انقلاب اسلامی و تربیت نسل حاضر چگونه بوده است؟
󠆿در دنیا انقلابهای فراوانی رخ داده است، ولی هیچکدام این همه آثار و خیر و برکتی که قیام و نهضت و شهادت امام حسین به بار آورده است، نداشتهاند و اختلاف هم یک ذره و دو ذره نیست؛ تفاوت خیلی زیاد است. امام حسین تمامی زمین را تبدیل به کربلا و همه ایام را تبدیل به عاشورا نمود. تنها انقلاب کردن و کشته شدن مهم نیست؛ مهم این است که انگیزههای قیام و انقلاب چه بوده و از کجا نشأت گرفته است. در قصۀ عاشورا همه مردم بهخوبی احساس میکنند که امام حسین هرگز انگیزههای دنیایی نداشته است. کاملاً معلوم است که با یارانی چنین اندک و دشمنانی چنان انبوه امام به شهادت میرسد و اگر بر فرض بگوییم امام از ابتدا این امر را نمیدانسته، بعداً در جریان کار متوجه شده و میتوانسته است که از ادامه مسیر خودداری کند، اما هدف امام حسین چیز دیگری بوده است. اهداف عالی امام حسین تماماً برگرفته از قرآن است. به عبارت دیگر حضرت در خانوادۀ وحی پرورش یافته است؛ خانوادهای که همه سر و کارش با قرآن است و آنچنان قرآن در روح و جانش رسوخ یافته که نه تنها در گفتار، بلکه در اخلاق و رفتار و همۀ زندگیش تجسم قرآن است و از قبل ما نمونه این تجلّیات قرآنی را در دعای عرفه ایشان مشاهده میکنیم. امام خمینی (س) در کتاب آداب الصلوة و همچنین در کلمات دیگرشان تعبیر جالبی دارند که دعاهای ائمه مخصوصاً دعای عرفه یک کتاب صاعد است. خداوند کلماتش را برای همۀ انسانها نازل میکند؛ منتها عدهای مانند پیامبران، مانند ائمه اینها خوب گوش میکنند و کلمات الهی را فرا میگیرند: «فاستمع لما یوحی» [1] و بعد از مدتی همین کلمات الهی را برگردان میکنند و کتاب صاعد میشود. شما وقتی تک تک جملات و عبارات دعای عرفه را ملاحظه کنید، میبینید برگردان قرآن است. حال همچنان که امام حسین کلام خدا را بهصورت دعا برگردان کرد، همانطور هم تمام قرآن را در کربلا و نهضت و قیام عاشورا، از همان ابتدای حرکت ترجمه و تفسیر عملی نمود. از همان ابتدا که ایشان حرکت میکند در اثنای راه، هر چه میفرماید به قرآن استشهاد میکند. همچنین در مواقع مختلف از حضرت یحیی نام میبرد که چگونه فرماندار روم بهخاطر یک زن رقاصه دستور داد ایشان را سر ببرند و از بیاعتباری دنیا صحبت میکند. خلاصه میبینیم که در برنامۀ عاشورا چگونه حضرت درسها و سرمشقهایی برای رویارویی با ظلم و استبداد به مسلمانان میدهد.
حرکت امام حسین یک سرمشق بسیار عالی و کلی برای طول تاریخ بود و از همین روست که میبینیم، بهدنبال قیام امام حسین چقدر قیامها در سرزمینهای مختلف، در شام، در عراق، در مدینه، در مکه ... و بالأخره در ایران به وقوع پیوست. قیام امام (س) در ایران درست در امتداد و راستای قیام اباعبدالله بود؛ یعنی قیام سیدالشهداء یک امر مقطعی و موقتی نیست که تنها متعلق به همان دوره زمانی باشد، بلکه حرکتی است که تا به حال ادامه داشته، بعد از این هم ادامه خواهد یافت. این همان «کل یوم عاشورا» منحصر به آن زمان نیست؛ منحصر به کربلای عراق نیست؛ بلکه برای تمام زمینها و زمانهاست. میبینید که حتی گاندی از امام حسین درس گرفت و گفت: نهضتی را که من در هندوستان به پا کردم از کربلا و از شهدای آن آموختم.
در زمان ما اگر نگاهی به زندگی امام (س) بیفکنیم، میبینیم که گویی ایشان تمام اخلاق و سجایا و رفتار امام حسین (ع) را دنبال میکردند. آیتالله بروجردی از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) بودند و اخلاق و سجایا و حلم و بزرگواری ایشان را داشتند و با این سیاست عمل میکردند و امام (س) که از نوادگان امام حسین بودند، درست با آن روحیۀ حسینی رفتار مینمودند، امام در زمان آیتالله بروجردی با کمال ادب و متانت با ایشان رفتار میکردند، درست مانند رفتار امام حسین نسبت به امام حسن. این رفتار یک نوع تربیت اسلامی است. با اینکه امام روح بسیار توفندهای داشتند، ولی در همین حال در کنار ایشان آرام بودند و تا مادامی که زنده بودند، احترام فراوانی نسبت به ایشان داشتند. و آیتالله بروجردی هم احترام فراوانی برای امام قائل بودند و بعد از رحلت آیتالله بروجردی امام آن روحیۀ انقلابیشان را آشکار میکنند.
باز میبینیم همانطور که امام حسین آن روحیه عرفانی را داشتند و آنچنان مظهر آیات قرآنی بودند و آنها را در گفتار و اخلاق و رفتار آشکار میکردند، امام (س) هم درست همین سیره را داشتند.
یکی از ویژگیهای امام حسین این بود که ایشان مظهر وحدت بودند، به این معنی که با تفرقهانگیزان مخالفت میکردند. و یکی از اهدافشان حفظ وحدت بود و امام سجاد هم همین سیرۀ پدرشان را بعد از ایشان ادامه دادند. امام (س) نیز یکی از مهمترین کارهایشان همین مسئله بود که از قبل از انقلاب در اغلب بیاناتشان حفظ وحدت را خاطر نشان میکردند و اصلاً رسالهای را درباره تقیه و تقیه موازی با حفظ وحدت نوشتند. قیام عاشورا وسیلهای شد که تفرقهای را که بین مسلمانان ایجاد شده بود و عدهای فریب خورده و بهسوی بنیامیه و معاویه رفته بودند، از میان بردارد و آنها را بیدار سازد و لذا بعد از قیام عاشورا شیعه و سنی همه علیه بنیامیه یکپارچه شدند و اکنون نیز امام حسین و قیام ایشان موضوع و محوری برای اغلب مسلمانان است، یعنی عامل وحدت است و مثلاً در مصر میبینید روز تولد امام حسین بهترین جشنها را میگیرند و این جشنها گاهی تا یک ماه ادامه دارد و شیخ الازهر مصر، شیخ عبدالمجید سلیم که استاد شیخ محمود شلتوت بود، بهخاطر ظلمهایی که از سوی بنیامیه به امام حسین رفته بود تأثرات خیلی شدیدی داشت و به تقریب پیوست و همیشه در امضاهایی که میکرد، خود را اینطور معرفی میکرد: «شیخ الازهر و وکیل جماعة دارالتقریب». هدف او این بود که شیعهها را از آن انزوایی که داشتند، خارج کند. ایشان میخواست فتوای جواز پیروی از مذهب شیعه را ده سال قبل از فتوای شیخ محمود شلتوت صادر کند و اگر صادر میکرد، البته خیلی مهمتر از فتوای شیخ محمود شلتوت بود و این همه بهخاطر تأثری بود که از واقعه عاشورا داشت.
ما میبینیم بهترین کتابها را درباره حادثه عاشورا علمای اهل سنت نوشتهاند. بهعنوان نمونه بهترین کتاب را ملا حسین واعظ کاشفی حنفی نوشته به نام روضةالشهداء که اغلب روضهخوانها هر چه دارند از این کتاب دارند. از نام همین کتاب هم واژه روضه و روضهخوانی متداول شد، زیرا تمام منبریها کتاب روضةالشهداء را میخواندند. همچنین بهترین کتاب را عبدالرحمن شقاوی در سه جلد به نام ثارالله نوشته است، یا شیخ محمد مدنی رئیس دانشکده الشریعه الازهر مصر مقاله بسیار جالبی درباره امام حسین به نگارش درآورده است. در هر حال امام حسین محور وحدت و عاملی برای وحدت میان مسلمانان بود و امام (س) این راه را ادامه داد.
امام حسین مسئله امر به معروف و نهی از منکر را که به فراموشی سپرده شده بود، احیا نمود و امام خمینی در کتاب ولایت فقیه این خطابه امام حسین درباره امر به معروف و نهی از منکر را رها کردند، مذمت می کند. امام خمینی (س) با انقلاب خود امر به معروف و نهی از منکر را نقل کرده است که چگونه حضرت، علمایی را که امر به معروف و نهی از منکر را زنده کرد. کار ما در ترک این فریضه به جایی رسیده بود که حتی از رسالههای عملیه این مسئله حذف شده بود و از جمله مسائلی را که امام به مسائل مستحدثه منضم نمود، همین مسئله امر به معروف و نهی از منکر و دفاع و نماز جمعه بود و اینها چقدر در این انقلاب نقش مهمی داشت.
امام میفرماید که تمام زحمات امام حسین برای احیای مسئله امر به معروف و نهی از منکر بود. امام حسین نماز جماعت و نماز اول وقت را در آن بحبوحه جنگ که همه به فکر جانشان هستند اقامه میکند و آن نماز با شکوه که در صحرای کربلا بر پا میشود، در واقع خود انقلابی است. و ما میبینیم که چقدر امام برای اقامۀ نماز جماعت تلاش نمود. امام در بیاناتش میفرمود که یکی از کارهای مهم امام حسین احیای شریعت بود و این کاملاً در فعالیتها و انقلاب امام خمینی (س) نیز مشهود است که ایشان هم تلاش فراوانی برای احیای شریعت داشت؛ شریعت قرآنی، شریعت جواهری مناسب با روز، به نحوی که قابل پیاده شدن در شرایط کنونی باشد؛ نه مثلاً آنچه را که بعضی از مجتهدین در قرن هفتم هجری برای درمان مشکلات زمان خودشان استنباط کردهاند. ما بایستی به آن شریعت ناب قرآنی بازگردیم و اصول کلی آن را بیرون کشیده و برای مشکلات عصر حاضر خودمان به کار ببندیم.
در هر حال ما در گذر انقلاب امام حسین مسائل فراوانی را شاهدیم. این انقلاب تنها یک انقلاب سیاسی نبوده، بلکه سراسر تربیت بوده، تماماً قرآن و احیای شریعت الهی بوده است و بهخاطر همین هم هست که این انقلاب این چنین پایدار بوده و هست و خواهد بود. انقلاب امام حسین یک انقلاب فقط تخریبی نبود؛ یک انقلاب سازندگی هم بود؛ یعنی هم از بین بردن ظلم و استبداد و طاغوت و هم سرمشقهای فراوان برای سازندگی به همراه داشت. هدف از تخریب هم سازندگی بود. ایشان در مراحل مختلف الگوهای تربیتی را به دیگران سرمشق میدهد؛ چه در خواندن قرآن، چه در بازتاب کردن و تجلی نمودن آیات آن، چه در احیای شریعت، چه در مسائل اخلاقی.
این سئوال برای عدهای پیش آمده که چطور در انقلابهای فراوانی که در تمام زمینهها بعد از نهضت عاشورا پدید آمد، هیچکدام از دیگر ائمه شرکت نکردند. امام سجاد را میبینیم که حتی مختار از ایشان دعوت کرد ولی نپذیرفت. انقلابهای مختلف در نقاط دیگر پدید آمد، ایشان شرکت نکرد و یا امام صادق همین طور. اینها نشانگر این مسئله است که ائمه هدفشان این نبود که خودشان به جایی برسند و فقط انقلاب کرده باشند. آنها همه برنامههاشان برای سازندگی بوده است. امام سجاد نهضت عاشورا و کربلا را به بسیاری از جاها میبرد و نهضت را تداوم میبخشد و در شهرهای عراق و شام و حجاز به سازندگی میپردازد و مجالس درس و بحث بر پا میکند و بسیاری از مطالب خود را در قالب دعا بیان میکند. یکی از آفات نهضت به انحراف کشیده شدن آن توسط دوستان نادان و یا دشمنان دوست نماست. یکی از انحرافاتی که بعد از عاشورا پیش آمد؛ این بود که عدهای خواستند میان اصحاب و ائمه جنگ و اختلاف به راه بیندازند؛ درست مانند کاری که آمریکاییها در پاکستان کردند؛ سپاه صحابه به راه انداختند و مرتب شیعهها را میکشند. از آن طرف امام سجاد و شیعیان در برابر این مسئله ایستادگی کردند و حضرت دعایی را انشا فرمود به نام دعای «درود بر یاران پیغمبر» و در این دعا آنچنان جالب در مورد اصحاب سخن گفت که انحرافی را که در حال شکلگیری بود، بهکلی از میان برداشت. به همین نحو افرادی میآمدند و شروع به بدگویی به بزرگان صحابه میکردند. امام سجاد بهشدت در برابرشان میایستاد و آنها را نفی میکرد. یکی از کارهای مهمی که امام سجاد در راه سازندگی انجام داد تقویت مرزداران بود. مرزداران در گذشته نقش بسیار مهمی داشتند و حتی عدهای نذر میکردند که به مرزهای اسلامی بروند و در آنجا ضمن مراقبت و دیدهبانی حرکات دشمن، مراقب تهاجم فرهنگی نیز باشند؛ چون بسیاری از طرق مختلف میآمدند و فرهنگهای بیگانه و عقاید باطل را با خود میآوردند. این مرزبانان ضمن کارهای رزمی، فعالیتهای فرهنگی نیز میکردند، یعنی همان رباطها در مرزها به مدرسه تبدیل میشد و در آنجا درس میخواندند و حتی بعضی از اساتید میرفتند و آنجا تدریس میکردند و از طرفی فرهنگ اسلامی را هم به خارج مرزها صادر میکردند و لذا امام سجاد دعای بسیار جالبی برای مرزداران دارد. فرزندان امام سجاد، زید بن علی و فرزندش یحیی، مسیر مبارزاتی جدشان امام حسین را ادامه میدهند و در کوفه و جاهای دیگر دست به قیام میزنند و نوۀ دیگر امام حسین – فرزند دیگر امام سجاد –، امام باقر و امام صادق بعد سازندگی حرکت امام حسین و امام سجاد را بسط میدهند.
تعبد و تهجد و روشهای اسلامی تربیت در مصونیت نسل جوان ما در برابر تهاجم فرهنگی چه نقشی دارد؟
󠆿 اصولاً دعاهایی که انسان میخواند، عباداتی که انجام میدهد، اگر واقعاً با توجه و با فهم و معرفت باشد در حقیقت وسیلۀ سازندگی انسان است. قرآن کتاب سازندگی است؛ برای ساختن هم لازم است که انسان خوب توجه کند، همانطور که خداوند فرموده «فاستمع» گوش بدهد و بفهمد و بعد آنها را تمرین و تکرار و بازگو کند، حال یا بهصورت نماز یا به صورت دعا و سعی بکند که خود را بسازد؛ وقتی خود را ساخت، گفتارش، اخلاقش، رفتارش همه قرآنی میشود و در برابر تهاجمات فرهنگی کاملاً بیمه میشود. اکنون گرفتاری بزرگ ما این است که عادت کردهایم به اینکه حرکاتی را انجام دهیم و الفاظی را طوطیوار بر زبان جاری کنیم. باید تلاش کنیم و با این عادت غلط مبارزه کنیم و سعی کنیم عبادتمان با توجه همراه باشد. خیلی از جوانهای ما از وقتی که عرفان امام را دیدند، خیلی عاشقانه دلشان میخواهد که بهدنبال عرفان باشند و زیاد میپرسند که برای رسیدن به همین مرتبه ما چه راهی را باید طی کنیم. باید گفت که عرفان امام مثل عرفان بعضی از دراویش نبود که مثلاً یک عده کارهای مندرآوردی انجام بدهند. امام همان شریعت را، همان چیزهایی که در رساله هست با عرفان، با معرفت، با شناخت انجام میداد. نماز که میخواند با توجه بود؛ روزه که میگرفت با توجه بود. همین ایشان را میساخت. اگر نماز واقعاً به درون زندگی ما راه بیابد، همه چیز ما درست میشود. ما نماز میخوانیم، اما امام حسین و امام خمینی هدفشان این بود که نماز را اقامه کنند: «اشهد انک قد اقمت الصلوة و آتیت الزکوة...» الآن یکی از مشکلات جامعۀ ما این است که ما از قرآن فاصله گرفتیم؛ از روش ائمه فاصله گرفتیم. در قرآن غالباً بهدنبال نماز، زکات آمده است. علیبن ابیطالب چرا ولی شد؟ بهخاطر اینکه: «یقیمون الصلوة و یوتون الزکوة و هم راکعون»؛ یعنی ایشان اولین کسی بود که نماز و زکوة را با هم جمع کرد. شما ببینید در تمام شهرسازیهای اسلام در تمام دنیا بازار اسلامی ساخته شده، محورش مسجد جامع است که بازاریان از داخل مسجد جامع وارد بازار بشوند، یعنی با یاد خدا وارد بازار شوند و موقع نماز در نماز حاضر شوند. الآن چرا بازار ما این چنین است؟ بهخاطر اینکه موقع نماز میبینید که بازاریان مشغولند و تجارتشان را میکنند. اگر اینها مرتب به مسجد بروند و روزی چند نوبت با نماز، با نیروی ایمان تقویت شوند، در کار خود کمتر نادرستی و گناه میکنند. در گذشته این چنین بوده که بازار شهر ارتباط کامل با مسجد جمعه، مساجد محل، مدارس علمیه داشته است. مثلاً بازار اصفهان و بازار تهران را ببینید. این بازاریان با نماز و علوم اسلامی تربیت میشوند و وقتی تجار مسلمان به سایر کشورها میرفتند، با درستکاری و امانتشان باعث جلب مردم به اسلام میشوند. مثلاً در اندونزی، مالزی، برونئی، و حتی در بوسنی و هرزگوین، مردم به وسیلۀ مبلغین مسلمان شدند، بلکه به وسیلۀ همین تجار با ایمان به اسلام گرایش پیدا کردند. اگر میخواهیم اقتصادمان اقتصاد اسلامی شود، بازارمان واقعاً بازار اسلامی باشد، باید سعی کنیم این فضاسازی انجام شود؛ یعنی فضایی که در گذشته داشتیم، اگر بازسازی شود اقتصاد اسلامی میشود و تمام قوانین خودبهخود به اجرا درمیآید. حضرت امیر آنقدر به بازار اهمیت میداد که در کوفه هر روز قبل از آنکه به مقر خلافت برود، از بازار دیدن میفرمود و برای بازاریان صحبت میکرد و مرتب به آنها سفارش مینمود که: الفقه تم المتجر. این تربیت اسلامی باعث شد که بازاریان نقش بسیار مهمی در تبلیغ و تربیت و صدور انقلاب به نقاط مختلف داشتند. امیدواریم که مسائلی را که در گذشته داشتیم احیا کنیم.