روزهای آخری که ما در حال برگشت به ایران بودیم، یادم هست همان سربازهای
کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 28 عراقی ای که مرتب ما را می زدند و حتی تا لحظه آخر هم این کار را ادامه دادند، به ما گفتند: امیدواریم ما را ببخشید و برای ما دعا کنید. ان شاءالله شما برای زیارت عتبات بیایید تا ما در آن زمان جبران کنیم. گرچه می دانیم خیلی اذیتتان کرده ایم، ولی رهبران شما خیلی خوبند، برای همین فکر نمی کنیم شما با الهام از آنها کینه ای از ما در دل داشته باشید.
اینها اثراتی بود که از رفتارهای درست و آموزنده بچه ها ایجاد شده بود.
کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 29