از ما زیاد می خواستند که به حضرت امام اهانت کنیم. ما هم به جای خمینی «سیدی» می گفتیم که هم وزن آن است. ضمن آنکه ما هنگام صحبت کردن با عراقی ها به آنان هم می گفتیم: سیدی. وقتی ما در صف آمار بلند می شدیم تا به افسر عراقی احترام بگذاریم، باید مرگ بر امام می گفتیم. ولی ما می گفتیم مرگ بر سیدی که منظور از «سیدی» عراقی ها بودند. منتها این کلمه را خیلی آشکار نمی کردیم، به شکلی که اینها نمی فهمیدند چه می گوییم. بقیه بچه ها هم هر کسی چیزی می گفت؛ مثلاً، بچه های آخر صف می گفتند: مرگ بر تریلی، که من به آنها می گفتم چیزی بگویند که خیلی واضح نباشد.
کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 233