من ذوق شعری ام بد نیست. الآن هم شعرهای مختلفی می گویم یا برای بعضی از مداحان شعر درست می کنم. من آنجا هم شعر درست می کردم که با سرود می خواندیم. مثلاً، زمانی که ایران عملیات می کرد، ما می رفتیم با بچه ها می نشستیم و سرود درست می کردیم؛ سرودهای قشنگ با ریتمهای قشنگ. گروه سرود ما ده تا پانزده نفر بودند.
ما به هر مناسبتی که پیش می آمد جشن می گرفتیم و شعرهایی را که درست کرده بودیم می خواندیم. در این برنامه ها که در آسایشگاه اجرا می شد بچه ها از عکس امامی که روی پارچه ای گلدوزی شده بود و خیلی قشنگ بود استفاده می کردند. البته ما برای آسایشگاه نگهبان داشتیم و اطراف آسایشگاه سه نفر نگهبان می گذاشتیم که عراقی ها از
کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 149 هر طرف آمدند، سریع برنامه هایمان را به هم بزنیم.
کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 150