پیامهای حضرت امام هم توسط بعضی افراد جمع آوری می شد و برای دیگران در مراسمها یا وقتهای دیگر قرائت می شد. گاهی اوقات هم از طریق نامه نگاری پیامی از امام دریافت می کردیم که خوانده می شد.
وقتی پیامی از امام به دست اسرا می رسید، واقعاً باعث تقویت روحیه و شادمانی آنها می شد. اغلب آنها در نامه هایشان امام را به نام پدر یا پدر بزرگ می شناختند، تا اینکه این موضوع بعد از مدتی لو رفت و برای ما دردسر ساز شد.
پذیرش قطعنامه برای اسرا خیلی آزاردهنده بود، مخصوصاً اینکه امام فرموده بودند
کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 168 پذیرش قطعنامه 598 جام زهری است که من می نوشم. از این جهت، برای ما قابل هضم نبود که امام از یک طرف با پذیرش قطعنامه موافقت کرده و از یک طرف فرموده باشند قبول آن برای من مانند نوشیدن جام زهر است. بچه ها این موضوع را تحلیل کردند و گفتند امام اینطور صلاح دانسته است.
کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 169
کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 170