امام با روح و پوست و خون رزمندگان ما عجین شده بود و آنقدر در دل بچه ها جای داشت که حتی وقتی عراقی ها به بچه ها سیلی می زدند یا ضربه های خیلی شدید به نقاط حساس بدنشان می زدند و می گفتند به امام فحش بده و اهانت کن! خودداری می کردند. خیلی از بچه ها به خاطر اجابت نکردن خواسته عراقی ها، پرده گوششان پاره شد و نقص عضو دائمی پیدا کردند؛ اما به عراقی ها ثابت کردند که حضرت امام در گوشت و پوست و خون آنها جای دارد. این مسأله در آنجا خیلی ملموس بود.
کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 88