در یک کلام می توان گفت رمز موفقیت ما در اسارت، عشق به حضرت امام بود که بسیار وحدت آفرین بود؛ یعنی همان طور که در جبهه های جنگ، عشق به امام باعث تقویت روحیه رزمندگان می شد، این عشق از اول تا آخر اسارت هم موجب انسجام بچه ها، روحیه گرفتن آنها و استقامتشان می شد که به نوعی انقلاب ما را هم به دنیا معرفی می کرد.
یادم هست صلیبی ها که می آمدند، گاهی با آنها صحبت می کردیم و مسائل خودمان را انتقال می دادیم و اسیران ما تا آنجا که در توان داشتند وظیفه خود را در قبال امام و انقلاب انجام می دادند.
پذیرش قطعنامه برای ما خیلی سخت بود، ولی از آنجا که این مسأله از جانب ولایت فقیه پذیرفته شده بود، پذیرش آن برای بچه ها آسان شد؛ در غیر این صورت، چه بسا
کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 91 بعضیها خودشان را می کشتند؛ چون در این جنگ خیلی از عزیزان ما به درجه شهادت رسیدند و خیلیها معلول و مجروح و اسیر و مفقودالاثر شدند. مسأله قبول قطعنامه مسأله سختی بود، اما همان طور که بعدها برای همه ثابت شد، کار حضرت امام کاری حساب شده و برخاسته از الهام الهی بود. ما در نهایت، هم توانستیم دشمن را از خاک خود بیرون کنیم، هم سازمان ملل متحد، عراق را به عنوان متجاوز اعلام کرد، و هم شکست و خواری دشمن را به چشم خود دیدیم؛ و همین برای ما کفایت می کند.
در راه طلب پای فلک آبله دارد این وادی عشق است و دو صد مرحله دارد
کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 92