قبلاً هم گفتم که امام برای ما تنها یک مرجع تقلید نبود. برای ما رهبر و بلکه فرشتۀ نجات بود. برای ما امام یک وجود مقدس بود، لذا اگر امام کسی را عزل می کرد یا کسی را نصب می کرد، اصلاً برای ما سؤالی پیش نمی آمد. ما چنین روحیه ای داشتیم.
در آن ایام، یک روز خبر آمد که امام نایب خودشان را عزل کرده اند. در اردوگاه ما، شاید حدود دویست ـ سیصد نفر از اهالی نجف آباد و اصفهان بودند و ما نگران بودیم که به خاطر علاقه این عده به آقای منتظری، جبهه گیری یا تنشی در بین بچه ها ایجاد شود، ولی دیدیم این دوستان هم متوجه هستند و لذا اختلاف و دودستگی ای بین بچه ها ایجاد نشد و برای بچه ها هم یک ذره سؤال پیش نیامد که چرا اینگونه شد. حضرت امام هر کاری می کردند، برای ما عین ثواب بود. امام ممکن نبود کار غیر ثواب انجام بدهند.
کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 181
کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 182