یک بار، شیخ علی تهرانی آمده بود تا برای ما صحبت کند. اتفاقاً، او در خلال صحبتهایش تعریفی از امام کرد که من در طول عمرم از امام چنین تعریفی نشنیده بودم. او از جاذبه های امام در موقع درس تعریف می کرد و می گفت: حضرت آیت الله روح الله ، وقتی به درس عرفان می رسید و برای طلاب عرفان می گفت، همه را از این جهان خارج می کرد و روح همه تسخیر عالم ملکوت می شد. خلاصه، خیلی از امام تعریف کرد، ولی در آخر صحبتهایش گفت: امام خیلی خوب بود، ولی نمی دانم چرا از وقتی انقلاب کرد، اینگونه موضع گرفته و این حرفها را می زند. برای ما جالب این بود که کسی از طرف رژیم بعث مأمور شود بچه ها را از عشق و علاقه به امام جدا کند، ولی اینطور آنها را به امام علاقه مند سازد.
کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 95