بعضی افراد هم بودند که در جاده ها اسیر شده بودند یا از اسرای ارتشی زمان شاه بودند. بعضی از اینها به سلطنت آریامهری اعتقاد داشتند و سلطنت طلب بودند؛ بعضی دیگر سلطنت طلب نبودند، اما افرادی خوشگذران و لاابالی بودند و اهل مذهب و دیانت نبودند. با این حال، در بعضی مواقع، وقتی عراقی ها نزد اینها می آمدند و می گفتند: اگر شما با ما همکاری کنید، شما را ارشد اسرا قرار می دهیم و امتیازات ویژه می گیرید و مثلاً شما را می بریم تا بغداد را بگردید و آزاد هستید و...، آنها می گفتند: درست است وضع ظاهری ما طوری است که زیاد آدمهای درستی به نظر نمی آییم، ولی ما هیچ وقت
کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 132 به هموطنمان خیانت نمی کنیم. درست است که ما نماز نمی خوانیم یا مثلاً طرفدار شاه هستیم، ولی به هر حال اینها برادران ما هستند؛ توی یک کشور زندگی می کنیم و زندگی و اخلاقمان طوری است که هیچ وقت بر ضد هموطنان خود با شما همکاری نمی کنیم. آنها این گفته خود را در شرایط بسیار سخت و در شکنجه های سخت نیز اثبات می کردند و این نشان دهنده غیرت ایرانی و افتخاری بود که امام خمینی(س) به این مملکت و فرزندان آن داده بود، که حاضر نمی شدند به مملکت خود خیانت کنند و خاک و حیثیت کشورشان را در معرض تجاوز بیگانه قرار دهند. این افراد با ما خیلی مأنوس و خوب بودند و هیچ خبری را از ما لو ندادند.
کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 133