درباره موضوع آزادگان و امام، باید گفت که ما و بقیه دوستان آزاده، از همان ابتدا که به اسارت درآمدیم، عشق به امام در وجودمان موج می زد و همه این آمادگی را داشتیم که برای دفاع از انقلاب و امام، شکنجه های مختلف را تحمل کنیم. گرچه می دانستیم برای دفع ظلم و شکنجه دشمن، اهانت ظاهری به حضرت امام و بیان کلماتی که بیان کننده این معنا باشد از جهت شرعی اشکال ندارد، ولی ما همین را هم نمی توانستیم بپذیریم، دوستان به خاطر عشقی که به امام داشتند در مقابل فشارهای دشمن مقاومت می کردند.
یادم هست دو تن از افسران ارتش بودند که در عملیات رمضان اسیر شده بودند و عراقی ها آنها را خیلی اذیت و آزار می کردند و به آنان فشار می آوردند که به هر صورتی شده علیه امام شعار بدهند، ولی آنها تمام شکنجه ها را تحمل می کردند و کوچک ترین کلمه ای علیه امام بر زبان نمی آوردند.
در بعضی از اردوگاهها، کسانی بودند که در ابتدای جنگ اسیر شده بودند؛ مثلاً افراد غیر نظامی که لب مرزها زندگی می کردند یا بعضی از نیروهای قدیمی ارتش و ژاندارمری مستقر در پاسگاه های مرزی که تمایلی به رژیم طاغوت داشتند. اینها گروههایی را در مخالفت با امام و نیروهای انقلابی تشکیل داده بودند و برای همین،
کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 135 اردوگاه به دو گروه تقسیم شده بود: یک گروه به شدت پایبند به خواسته های امام؛ و یک گروه هم در مقابل آنها. با این حال، اکثریت دوستان آزاده با تمام وجود به امام ابراز علاقه و محبت می کردند و تنها آرزویشان این بود که مجدداً به ایران برگردند و به محضر امام برسند.
کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 136