انسانها تا وقتی در کنار یک نعمت و موهبت الهی به سر می برند، معمولاً کمتر قدر و ارزش آن را می دانند، ولی زمانی که آن نعمت از آنها گرفته شد متوجه می شوند که چه اتفاقی افتاده و آن وقت اهمیت مسأله برایشان روشن می شود. ما وقتی به اسارت دشمن درآمدیم، دقیقاً چنین حالتی را درک کردیم. ما نعمت انقلاب و جمهوری اسلامی را داشتیم و از نعمت ولایت و رهبری امام برخوردار بودیم؛ علمای زیادی در کشورمان داشتیم که می توانستیم از رهنمودهای آنان بهره مند شویم، ولی همه این نعمات برایمان عادی محسوب می شد و ارزش آنها را درک نمی کردیم. اما، وقتی در چنگال رژیم دژخیم بعث گرفتار شدیم، دوری از این نعمات الهی و محروم ماندن از آنها باعث شد ما به ارزش و اهمیت آنها پی ببریم. به همین خاطر، سعی می کردیم اخباری از ایران به دست آوریم و رادیویی داشتیم که همیشه سعی می کردیم با آن، سخنان بزرگان و نصایح اخلاقی (مانند درس اخلاق آیت الله مشکینی) را گوش دهیم؛ در صورتی که اگر در ایران بودیم، شاید این کار برایمان اهمیتی نداشت. همان طور که الآن مردم به سخنرانیها و کلام بزرگان و آموزشهای آنان کمتر اهمیت می دهند و کمتر کسی سعی می کند برای اینجور برنامه ها، که از رسانه ها پخش می شود و به راحتی در اختیار ما قرار
کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 171 می گیرد، وقت بگذارد. ما در آنجا مثل ماهی ای بودیم که تا در دریاست اهمیت آن را درک نمی کند، ولی به محض آنکه از آن جدا شد، قدر و ارزش آن را می فهمد.
کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 172