روزی که امام فوت کرده بودند، فرمانده اردوگاه ارشدهای آسایشگاهها را خواست. وقتی ما جمع شدیم، گفت: من به شما تسلیت می گویم. شما بزرگترین رهبر را از دست دادید!
آن روز برای اولین بار یک عراقی اقرار کرد که امام بهترین رهبر بود و به ما تسلیت گفت. در آن دو ـ سه روزی هم که ما برای امام عزاداری می کردیم، عراقی ها به آسایشگاه ما نزدیک نشدند؛ چون بچه ها ناراحت بودند و عزاداری می کردند.
کتابرنج غربت؛ داغ حسرتصفحه 101