باب ششم تجرد نفس ناطقه انسانی
حجت چهارم بر تجرد نفس ناطقه
اشکالات فخر رازی بر حجت چهارم
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

اشکالات فخر رازی بر حجت چهارم

فصل اول در بیان جسم نبودن نفس ناطقه

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : آیت الله سید عیدالغنی اردبیلی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

اشکالات فخر رازی بر حجت چهارم

اشکالات فخر رازی بر حجت چهارم

‏فخر رازی همان اشکالاتی را که بر حجت ثانیه کرده بود، بر کبرای این استدلال هم‏‎ ‎‏نموده است. ولیکن این اشکالات مندفع می باشد چنانکه در حجت ثانیه این نقضها را‏‎ ‎‏جواب دادیم.‏

‏فخر رازی گفته است: در این حجت علاوه بر آن نقضها، ایراداتی است:‏‎[2]‎

‏اشکال اول: ما قبول نداریم که قوۀ ناطقه دفعةً بر ادراک امور غیر متناهیه قدرت‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 15

‏داشته باشد. و قبول نداریم قوۀ ناطقه، مدرک شی ء غیر متناهی باشد که با یک ادراک،‏‎ ‎‏شی ء غیر متناهی را ادراک نماید. بلکه ادراکات متعدد دارد، به طوری که ادراکش به‏‎ ‎‏جایی منتهی نمی شود که نتواند بالاتر از آن را ادراک کند، بلکه به هر حدی که رسید و‏‎ ‎‏ادراک کرد، قوّت دارد مرتبۀ دیگر را هم ادراک کند؛ مثلاً وقتی که عدد یک را ادراک‏‎ ‎‏کرد، قوّت دارد عدد دو را هم ادراک کند و چون عدد دو را ادراک کرد عدد سه را و‏‎ ‎‏هکذا الی غیر النهایه را می تواند ادراک نماید. ولی ادراک به این نحو، «لایتناهیِ لایقفی»‏‎ ‎‏می باشد نه «لایتناهی یقفی» که لایتناهی را یک دفعه درک کند. و این نحو ادراک یعنی‏‎ ‎‏«لایتناهی لا یقفی»، مستلزم ادراکات غیر متناهی بالفعل نمی باشد. وقتی ادراک،‏‎ ‎‏لایتناهی بالفعل نشد بلکه لایتناهی بالقوه شد، مانند انقسام جسم است؛ چون جسم در‏‎ ‎‏انقسام به حدی منتهی نمی شود که در آن حد متوقف شود. ولیکن این معنای بالقوه‏‎ ‎‏است ومستحیل است که جسم تقسیمات غیرمتناهیۀ بالفعل داشته باشد.‏

‏پس چنانکه این معنی را در منفعلیت قوۀ ناطقه تصور کردیم، می توانیم فاعلیتش را‏‎ ‎‏هم به این نحو تصور کنیم.‏

‏اشکال دوم این است که: گرچه فرض کردیم قوۀ عاقله بر امور غیر متناهیه قوّت‏‎ ‎‏دارد، ولیکن این قوّت بر فعلِ شی ء غیر متناهی نیست، بلکه بر انفعال است؛ چون‏‎ ‎‏ادراک، از انفعالات است و حکما جایز می دانند امر جسمانی بر انفعالات غیر متناهیه‏‎ ‎‏قوی باشد. و دلیل بر مطلب این است که آنها اثبات می کنند که جایز است صورت غیر‏‎ ‎‏متناهی بر هیولی وارد شود.‏

‏اشکال سوم، نقض به نفوس فلکیه است. زیرا نفوس افلاک پیش حکما، قوای‏‎ ‎‏جسمانی است، با اینکه افعالش که حرکت دوریه باشد غیر متناهی است.‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 16

  • )) مباحث مشرقیه، ج 2، ص 373.