اشکالات فخر رازی بر حجت چهارم
فخر رازی همان اشکالاتی را که بر حجت ثانیه کرده بود، بر کبرای این استدلال هم نموده است. ولیکن این اشکالات مندفع می باشد چنانکه در حجت ثانیه این نقضها را جواب دادیم.
فخر رازی گفته است: در این حجت علاوه بر آن نقضها، ایراداتی است:
اشکال اول: ما قبول نداریم که قوۀ ناطقه دفعةً بر ادراک امور غیر متناهیه قدرت
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 15 داشته باشد. و قبول نداریم قوۀ ناطقه، مدرک شی ء غیر متناهی باشد که با یک ادراک، شی ء غیر متناهی را ادراک نماید. بلکه ادراکات متعدد دارد، به طوری که ادراکش به جایی منتهی نمی شود که نتواند بالاتر از آن را ادراک کند، بلکه به هر حدی که رسید و ادراک کرد، قوّت دارد مرتبۀ دیگر را هم ادراک کند؛ مثلاً وقتی که عدد یک را ادراک کرد، قوّت دارد عدد دو را هم ادراک کند و چون عدد دو را ادراک کرد عدد سه را و هکذا الی غیر النهایه را می تواند ادراک نماید. ولی ادراک به این نحو، «لایتناهیِ لایقفی» می باشد نه «لایتناهی یقفی» که لایتناهی را یک دفعه درک کند. و این نحو ادراک یعنی «لایتناهی لا یقفی»، مستلزم ادراکات غیر متناهی بالفعل نمی باشد. وقتی ادراک، لایتناهی بالفعل نشد بلکه لایتناهی بالقوه شد، مانند انقسام جسم است؛ چون جسم در انقسام به حدی منتهی نمی شود که در آن حد متوقف شود. ولیکن این معنای بالقوه است ومستحیل است که جسم تقسیمات غیرمتناهیۀ بالفعل داشته باشد.
پس چنانکه این معنی را در منفعلیت قوۀ ناطقه تصور کردیم، می توانیم فاعلیتش را هم به این نحو تصور کنیم.
اشکال دوم این است که: گرچه فرض کردیم قوۀ عاقله بر امور غیر متناهیه قوّت دارد، ولیکن این قوّت بر فعلِ شی ء غیر متناهی نیست، بلکه بر انفعال است؛ چون ادراک، از انفعالات است و حکما جایز می دانند امر جسمانی بر انفعالات غیر متناهیه قوی باشد. و دلیل بر مطلب این است که آنها اثبات می کنند که جایز است صورت غیر متناهی بر هیولی وارد شود.
اشکال سوم، نقض به نفوس فلکیه است. زیرا نفوس افلاک پیش حکما، قوای جسمانی است، با اینکه افعالش که حرکت دوریه باشد غیر متناهی است.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 16