باب هفتم احوال نفس ناطقه و نسبت آن به عالم طبیعت
فصل ششم بیان میعاد مشرقی
سؤال محقق طوسی از شمس الدین خسروشاهی
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : آیت الله سید عیدالغنی اردبیلی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

سؤال محقق طوسی از شمس الدین خسروشاهی

سؤال محقق طوسی از شمس الدین خسروشاهی

‏خواجه  ‏‏رحمه الله‏‏ در ضمن بعضی از سؤالاتی که از خسروشاهی‏‎[1]‎‏ نموده ـ و او هم‏‎ ‎‏بلاجواب گذاشته ـ قضیۀ بقای نفس بوده است که خواجه نوشته بود: آنهایی که قائل به‏‎ ‎‏حدوث نفس هستند ولی فنا و انعدام آن را ممتنع می دانند چه چاره ای اندیشیده اند؟‏‎[2]‎‎ ‎‏بعد از اینکه مسلّم است که شی ء اگر بخواهد در دار طبیعت موجود شود باید ماده ای‏‎ ‎‏حاملِ امکانِ وجودش باشد، و همین طور اگر بخواهد معدوم شود، باید ماده ای باشد‏‎ ‎‏که حامل عدم او باشد.‏

‏بالجمله: اینکه قائلین به حدوث نفس که حکم کرده اند نفس حادث است، و از‏‎ ‎‏طرفی حکم به امتناع فنای نفس نموده اند، چارۀ امر چیست؟ در صورتی که این دو‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 151

‏حکم با هم سازش ندارند؛ چون اگر بگویند که بدن، حامل امکان و قوۀ وجود نفس‏‎ ‎‏بود و لذا موجود شد، پس چرا نگویند که همان بدن، حامل قوه و امکان عدم نفس‏‎ ‎‏است؟‏

‏و اگر بگویند: نفس مجرد و بدن مادی است، خواهیم گفت: چگونه بین مادی و‏‎ ‎‏مجرد، الفت برقرار شد و چگونه مادی که منافی مجرد است مقتضی مجرد باشد با‏‎ ‎‏اینکه با همدیگر منافات دارند؟‏

‏و اگر بگویند: چون نفس، صورت بدن و متصرف در آن است و مبدأ صورت‏‎ ‎‏جوهریه در بدن است، لذا آن را می خواهد و مقتضی وجودش می باشد، چرا نگویند‏‎ ‎‏که به همین ملاک، عدمش را هم عند عدم البدن مقتضی باشد؟ و در حقیقت دو ایراد‏‎ ‎‏است، گرچه به صورت سه ایراد آمده است ولی برگشت یکی به دیگری است.‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 152

  • )) ابومحمد عبدالحمید بن عیسی بن عمّویه، معروف به شمس الدین خسروشاهی، متکلم شافعی مذهب و از شاگردان امام فخر رازی در علم کلام است و در سایر علوم متداول عصر خویش همچون علم طب و حدیث نیز دستی داشته و شفای شیخ الرئیس بوعلی سینا و مهذب ابواسحاق شیرازی را تلخیص و آیات بینات فخر رازی را تکمیل نموده.     او به سال 580 ق. در خسروشاه تبریز متولد و به سال 652 ق. در دمشق چشم از جهان فرو بست.
  • )) رسالة فی الجواب عن الأسئلة النصیریه، در حاشیۀ مبدأ و معاد، ص 372؛ و در حاشیۀ شرح هدایۀ اثیریه، ص 383.