باب هشتم ابطال تناسخ نفوس و ارواح و رد ادله قائلین به تناسخ
فصل سوم رد سایر شبهات اصحاب تناسخ
جواب آخوند از دلیل اهل تناسخ
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : آیت الله سید عیدالغنی اردبیلی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

جواب آخوند از دلیل اهل تناسخ

جواب آخوند از دلیل اهل تناسخ[2]

‏آخوند در جواب اینها می فرماید: اولاً: قبول نداریم که ورای عالم طبیعت عالم‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 189

‏عقل باشد، بلکه فوق عالم طبیعت عالم دیگری است و آن عالم برزخ است و نفوس‏‎ ‎‏اشقیا بعد از موت به عالم برزخ متصل می شود، علاوه بر این، مگر بعد از موت چه‏‎ ‎‏کسی قائل است که نفوس اشقیا فارغ از اشتغال خواهند بود، بلکه آنجا به واسطۀ‏‎ ‎‏اخلاق شریره و اعمال قبیحه چنان تصویرات مخوفی خواهد بود که بیش از دنیا‏‎ ‎‏مشغول خواهند بود.‏

‏و ثانیاً: مگر اخبارات آن اشخاصی که گفته شد به جهت این است که متصل به عالم‏‎ ‎‏عقل شده اند، کلاّ! بلکه ورای عالم طبیعت عالمی است که آنجا بعضی از ملائک بوده و‏‎ ‎‏شیاطینی هم در آنجا هستند، ای بسا متصل به شیاطین باشند؛ چنانکه شاهد براین معنی‏‎ ‎‏این است که: ‏‏«‏إنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إلَی أوْلِیَائِهِمْ‏»‏‎[3]‎‏ و چنانکه قضایای کَهَنه البته‏‎ ‎‏چنین است.‏

‏و ثالثاً: مگر هر خرق عادتی دلیل بر کمال است، ای بسا کسی نفس خود را به‏‎ ‎‏واسطۀ ریاضات باطله و یا مرضهای شدیده به خروش واداشته و سعۀ تجردی اش‏‎ ‎‏زیادتر گردد، و تا اندازه ای بر ماضی و مستقبل احاطه پیدا نماید.‏

‏چنانکه از بعضی از مرتاضین هند چنین منقول است. و صرف تصرف در عالم‏‎ ‎‏عنصریات دلیل بر کمال نمی باشد، چنانکه آن معجزاتی که انبیا آورده اند برای عوام‏‎ ‎‏و آن دسته که چیز دیگری را درک نمی کنند بوده است، والاّ برای عقلا و حکما‏‎ ‎‏معجزه نمی تواند دلیل بر نبوت باشد؛ مار درست کردن چه ربطی به نبوت و‏‎ ‎‏شؤون نبوت دارد؟! به سخن درآوردن سوسمار چه سازشی با نبوت دارد؟!‏‎ ‎‏قوّت نفس ممکن است به جایی برسد که حقیقةً در عنصریات تصرف کند و عنصری‏‎ ‎‏را به عنصر دیگر تبدیل و قلب کند، ولی صرف این معنی نمی تواند دلیل بر نبوت‏‎ ‎‏باشد. بلی انبیا از باب اینکه آن مردک اتقان و احکام قوانین را و آنچه شأن نبوت است‏‎ ‎‏درک نمی کند و یک سوسماری را در آستین گرفته و آورده که اگر این تکلم کند ایمان‏‎ ‎‏می آورد، پیامبر هم می دید حالا که با این اصلاح خواهد شد آن را به تکلم در‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 190

‏می آورد.‏‎[4]‎‏ ولی پیش عقلا دلیل بر نبوت همان اتقان احکام و قوانین قرآن می باشد، و‏‎ ‎‏سایر انبیا هم همین طور، منتها انجیل و تورات حقیقی از بین رفته است، انسان از‏‎ ‎‏قوانین اینها ملاحظه می کند که چه جامع و منظم و نجات دهنده اند، می فهمد غیر انبیا‏‎ ‎‏در حد اعتدال کار نکرده اند، همه دعوت به دنیا دارند، ولی نبی دعوت به آخرت و‏‎ ‎‏دعوت به اصلاح امر دنیا دارد، هر حکمی را آدم ملاحظه می کند چه دقتها در آن به کار‏‎ ‎‏رفته و چه مصالحی در آن ملاحظه شده است قسمت احکام عبادتی و معاملاتی و‏‎ ‎‏اخلاقی یا هر صنفی به نحوی است که آدم می فهمد اگر بنا باشد نبوتی در کار باشد این‏‎ ‎‏پیغمبر است، اگر واجب الوجود ثابت شد و نبوت، اصلِ لازم شد این باید پیغمبر باشد.‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 191

  • )) اسفار، ج 9، ص 28.
  • )) انعام (6): 121.
  • )) رجوع کنید به: بحار الانوار، ج 17، ص 406، حدیث 30؛ کنز العمال، ج 12، ص 355، حدیث 35364.