باب هفتم احوال نفس ناطقه و نسبت آن به عالم طبیعت
فصل اول کیفیت تعلق نفس به بدن
مناقشه در تقسیم عقل به عقل هیولانی و غیر هیولانی‌
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : آیت الله سید عیدالغنی اردبیلی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

مناقشه در تقسیم عقل به عقل هیولانی و غیر هیولانی‌

مناقشه در تقسیم عقل به عقل هیولانی و غیرهیولانی

‏نظیر این تسامح را آنجایی که عقل را به عقل هیولانی و غیره تقسیم نموده اند‏‎ ‎‏مرتکب شده اند. و معنای این تقسیم این نیست که عقل یک مجرد دیگری بوده است،‏‎ ‎‏بلکه همین جوهر که از اول رو به نورانیت گذاشته مرتبه به مرتبه نورانی تر می شود؛‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 76

‏وقتی که به نورانیت خیالی رسید، ماده عقل است و هیولای عقل، قابل این است که‏‎ ‎‏أن یصیر عقلاً. البته عقل هم مراتبی دارد که طبق این مراتب تقسیم می شود، ولیکن این‏‎ ‎‏تقسیم، تقسیم مراتب جوهری عقل است نه اینکه از حیث عوارض آن باشد.‏

‏بالجمله: عقلی که اوایل در انسان تولید می شود، ضعیف است؛ مثل اینکه شمع پنج‏‎ ‎‏درجه باشد، این مرتبه، ماده و هیولای مرتبۀ ده درجه است و در این مراتب، عقل به‏‎ ‎‏غیر اختلاط دارد و وجود عقلانی صرف نشده، بلکه اختلاط است، تا به تدریج انسان‏‎ ‎‏که سیر می کند، اگر تحت تربیت رحمانی قرار گرفت، این جوهر عقلی، رحمانی بوده‏‎ ‎‏و وقتی که از اختلاط خارج می شود یک موجود عقلانی رحمانی می شود، و اگر تحت‏‎ ‎‏تربیت شیطانی قرار گرفته باشد یک موجود عقلانی شیطانی می گردد.‏

‏البته اکتساب فضایل یا رذایل در این سیر طبیعی این طور نیست که علت غایی‏‎ ‎‏باشد، بلکه اینها چیزهایی است که درضمن سیر، انسان می تواند بالاختیار آنها را‏‎ ‎‏اکتساب کند. بلی اینها وسیله می شوند، و کأ نّه معدّ هستند که جوهر در حرکت‏‎ ‎‏جوهری قرار گیرد. مثل این است که این نبات در ضمن حرکت، از مادۀ عالم تغذیه‏‎ ‎‏می کند ولی نه اینکه همان مواد بعینها در این درخت موجود می شود، بلکه از حقیقت‏‎ ‎‏این درخت است و برای این درخت معدّ می شوند که با حرکت جوهریه در ذات و‏‎ ‎‏جوهر حرکت کند. همچنین اکتساب فضایل، برای انسان معدّ می شود برای اینکه‏‎ ‎‏ترقی کند ولیکن نه اینکه این گونه باشد که اگر این معقولات را دانست دیگر باید از‏‎ ‎‏طبیعت بیرون برود، بلکه بیرون رفتن آن موقوف است بر اینکه سیر خود را طبعاً تمام‏‎ ‎‏کند، و آن قهری است و مادامی که سیر طبیعی تمام نشده، موت طبیعی حاصل‏‎ ‎‏نمی شود. و اگر موت اخترامی باشد نارس است، لذا ممکن است کسی خیلی‏‎ ‎‏معقولات را بداند ولی چون سیر طبیعی تمام نشده، از طبیعت بیرون نرود، ولیکن بعد‏‎ ‎‏از آنکه سیر طبیعی می کند اکتساب فضایل هم معدّ می شود که در سیر، سیر رحمانی‏‎ ‎‏داشته باشد و وقتی که به مرتبۀ کاملۀ تجرد عقلانی رسید، در سلک موجودات عقلانی‏‎ ‎‏خلود خواهد داشت و اگر اکتساب رذایل معدّ شد برای اینکه در سیر عقلانی تحت‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 77

‏تربیت شیطان باشد، یک موجود عقلانی شیطانی می شود که دیگر نجات برای او‏‎ ‎‏محال است و او در جهنم خلود دارد.‏

‏بلی، یک دسته از جماعت انسانی که از نغمۀ صدای رسالت دور افتاده اند و حجت‏‎ ‎‏بر آنها تمام نشده ممکن است همین طور ترقی طبیعی بکنند تا از این عالم که رفتند‏‎ ‎‏مثل سایر حیوانات، مسؤول نبوده و جزء مستضعفین بوده و از متروکین باشند.‏

‏بالجمله: در عالم طبیعت، هیولای اُولی که در مجرای سیر انسانی می افتد، چون آن‏‎ ‎‏حصّه بذر عالم غیب است و در حقیقت جامع کون کبیر است، در او کون کبیر منشرح‏‎ ‎‏شده و این حصّه دارای یک مغز و یک قوه است، این نور که کم کم نورانیت وجود او‏‎ ‎‏شدت نمود جامع کون کبیر خواهد شد، و لذا هر مرتبه، قوه و مادۀ مرتبۀ فوق است تا‏‎ ‎‏به آخرین مرتبۀ عقلانی برسد.‏

‎ ‎

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 78