باب دهم در بیان معاد روحانی و حقیقت سعادت و شقاوت
فصل اول ماهیت سعادت حقیقی
روشن بودن راه سعادت برای انسان
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : آیت الله سید عیدالغنی اردبیلی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

روشن بودن راه سعادت برای انسان

روشن بودن راه سعادت برای انسان

‏حضرت پیغمبر اکرم  ‏‏صلی الله علیه و آله وسلم‏‏ نمی خواست که ما فقط به چراگاه بهتری برسیم که‏‎ ‎‏خورد و خوراکش بیشتر از اینجا باشد و در همان جنبه ای که الاغ ـ مثلاً ـ از صورت‏‎ ‎‏جماع لذت می برد ما هم پای بند همان جنبه باشیم و به جماعی برسیم که طولش‏‎ ‎‏پانصد سال خواهد شد با آن حور العینهایی که هست. بلی، چون نمی شد یک دسته از‏‎ ‎‏افراد بشر را به غیر این گونه چیزها به آخرت آورد، اینها را برای این گونه اشخاص‏‎ ‎‏فرمود تا لااقل به طمع اینها از آتش بیرون آمده و در چنین مرعایی واقع شوند؛ زیرا‏‎ ‎‏منظور اصلی این است که مردمان به آن مقامی برسند که خودِ مبلّغ قرآن به آن مقام‏‎ ‎‏رسیده است؛ ‏‏«‏ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّی * فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أوْ أدْنَی‏»‏‎[2]‎‏ منظور او این بود و‏‎ ‎‏راههای این سعادت را هم بیان نمود، ولی چون ما خوشبختی را تنها در این می بینیم که‏‎ ‎‏این بطن و فرج خوشبخت باشند، لذا ما هم کفایت کردیم به اینکه خوشبختی در این‏‎ ‎‏چند روز باشد، غافل از اینکه این عالم حیات ندارد، سعادت ندارد، لذت ندارد و‏‎ ‎‏لذاتش مخلوط به هزاران الم است، لذیذ بالذات ندارد و لذتی جز لذت ضعیف که‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 459

‏ادراک آن نیز خوشبختی و سعادت ضعیف خواهد بود ندارد.‏

‏بلی، خود این عالم طبیعت مبدأ سعادت و شقاوت آن جهان است و این دارالبذر و‏‎ ‎‏مزرعه است؛ سعادت ابدی اینجا کِشته می شود و شقاوت ابدی هم اینجا درست‏‎ ‎‏می شود، اینجا فقط مبدأ است و جای بذرافکنی است ولی حصاد آنجاست.‏

‏البته سعادت معنایش بیش از این نیست که گفتیم و فارسی اش خوشبختی است و‏‎ ‎‏گفتیم خوشبختی ذائقه مثلاً چیست، و خوشبختی لامسه چیست، ومقابلش بدبختی است‏‎ ‎‏که گفتیم بدبختی هر چیزی به ادراک ناملایم می باشد، و این عالم دنیا مبدأ خوشبختی و‏‎ ‎‏بدبختی آن جهان است و مبدأ عذاب و الم و نعمت و صحت و سلامتی آن جهان است.‏

‏شاید معنای حدیث ‏‏«السعید سعیدٌ فی بطن اُمّه و الشقیّ شقی فی بطن اُمّه»‏‎[3]‎‏ همین‏‎ ‎‏باشد و مراد از سعادت و شقاوت غیر از آنچه گفتیم نباشد، نه اینکه ذاتی باشند تا‏‎ ‎‏چنانکه گفته اند، بگوییم: «الذاتی لایتغیّر» و یا «لا یُعلّل» و سعادت را از ذاتیات بشمریم‏‎ ‎‏و بگوییم: سعید، ذاتاً سعید است و قابل تعلیل نیست؛ چنانکه شقی هم ذاتاً شقی است‏‎ ‎‏و قابل تعلیل نیست، مسلّماً معنای سعادت و شقاوت این طور نیست، بلکه این عالم‏‎ ‎‏فقط مبدأ و مزرعۀ سعادت و شقاوت آخرتی است که از اینجا تولید شده و ذخیره‏‎ ‎‏می گردد و لذا می گویند که عیسی  ‏‏علیه السلام‏‏فرمود: ‏‏«لن یلج ملکوت السماوات من لم یولد‏‎ ‎‏مرّتین»‏‎[4]‎‏ اگر ایشان این را فرموده باشد، ممکن است همین دو ولادت ـ ولادت از‏‎ ‎‏رحم مادر عرفی و ولادت از رحم مادر طبیعت ـ را اراده کرده باشد، و ولادت طبیعی‏‎ ‎‏یعنی انسان از رحم مادر طبیعت باید بیرون رود بعد از آنکه از رحم مادر و امّ عرفی‏‎ ‎‏بیرون رفته است.‏

‏و یا اینکه مراد حضرت عیسی  ‏‏علیه السلام‏‏ این باشد که باید یک دفعه از دار طبیعت تولد‏‎ ‎‏حاصل شود و دفعۀ دیگر هم از عالم برزخ تولد حاصل گردد، تا به عالم ملکوت‏‎ ‎‏برسد، و یا اینکه مرادشان تولد اختیاری و فطری باشد.‏

‏ ‏

 

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 460

  • )) نجم (53): 8 ـ 9.
  • )) توحید صدوق، ص 356، حدیث 3؛ عوالی اللئالی، ج 1، ص 35، حدیث 19.
  • )) کشف الحقائق، ص 206؛ شرح فصوص الحکم قیصری، ص 57.