آیۀ شریفۀ: «لاَ یَمَسُّهُ إلاَّ الْمُطَهَّرُونَ»
و از آیات داله بر تجرد نفس آیۀ شریفۀ: «فَلاَ اُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ * وَ إنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ * إنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ * فِی کِتَابٍ مَکْنُونٍ * لاَ یَمَسُّهُ إلاَّ الْمُطَهَّرُونَ * تَنْزِیلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ» است. بنا به بعض روایات «شب قدر» قلب نورانی حضرت ختمی مرتبت بود که بر آن قلب شریف قرآن نازل گردیده است. و در بعض روایات، «شب قدر» شب مخصوصی است که مجموعۀ قرآن در آن شب نازل شده است. البته شرافت شب، ذاتی نیست؛ زیرا روز و شب، همان نور و ظلمت است و دراین جهت با هم اختلاف ندارند وشب همان سیاهی وتاریکی، و روز همان روشنایی است، ولیکن شرافت اینها به واسطۀ حادثه ای است که در آنها واقع می شود. مثلاً روز غدیر برای آن واقعۀ عُظمی و شریف بود که سعید گردید. همچنین شرافت شب قدر برای نزول قرآن است که به نحو رحمت جمعی خداوندی و به نحو قرآنیت، اسماء و صفات الهیه نازل گردیده است. و خداوند متعال در آن شب خواست که درِ رحمت عامه را به روی موجودات باز کند و تمام اسماء و صفات الهیه در آن شب در دسترس بشر گذاشته شده است. و بعد از این مرحله از نزول که به طور قرآنیت بود، در مواقع مخصوص آیات به طور تفصیل در مدت بیست و چند سال نازل گردید و لذا به مناسبت شرافت نزول آیات قرآنی، آن مواقع هم، عزیز و محترم گردیده اند.
چنانکه شاید مواقع نجوم، همان ایام مخصوص بوده که مواقع نزول آیات کریمه بوده است، این است که خداوند متعال می فرماید: «وَ إنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ» این
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 56 قرآن در یک کتاب مکنونی است که مسّ آن کتاب مکنون برای انسان، امکان ندارد مگر کسانی که مطهّر هستند.
البته مسلّم است که آن کتاب مکنون یک کتاب بوده که در کمال عزّت و ارتقاست به طوری که این موجودات دنیّۀ طبیعی به آن نمی رسند و اگر کسی بخواهد خودش را به آن کتاب برساند و سرتاسرش را مسّ کند، باید سرتاسر و همۀ هستی وجودش مطهّر باشد. البته مراد از تطهیر همان طهارت از حجابات طبیعت و تجرد از غشاوات طبیعی و جسمانی می باشد؛ در نتیجه برای نفس ناطقۀ انسانی باید مرحله و مقام تجردی باشد، که در آن مرحلۀ تجردی بتواند قدرت و توانِ مسّ کتاب مکنون را داشته باشد، پس این آیات هم، تجرد نفس انسانی را اثبات خواهند نمود.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 57